Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
English
Persian
passenger cabin
کابینمسافران
Other Matches
cabin
جایگاه
cabin
اتاق کوچک قایق
cabin
دهلیز جنگی دهلیز
cabin
اطاقک
cabin
کابین
cabin
کلبه
cabin
خوابگاه
cabin
اطاق کوچک
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin cruiser
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin attendant
مهماندارهواپیما
cabin cruisers
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers
قایق تفریحی
first-class cabin
قسمتclass_first
cabin crew
کارکن کابین
[هواپیما]
cabin cruiser
قایق تفریحی
fore cabin
اطاق جلو کشتی
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cabin scooter
قفسه متحرک
cabin supercharger
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
telephone cabin
کیوسک تلفن
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
passenger
عابر مسافرتی
passenger
رونده
passenger
مسافر
passenger
گذرگر
allowable cabin load
بار مجاز هواپیما
cabin pressure altimeter
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
car passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
passenger plane
هواپیمای مسافربری
car passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
passenger aircraft
هواپیمای مسافربری
To pick up a passenger.
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
passenger mile
طول راه مسافرت به حسب میل
passenger mile
میل مسافرتی
passenger liner
کشتی مسافربری
passenger liner
کشتی مسافری
passenger car
واگن مسافری
foot passenger
پیاده پا رهسپار
foot passenger
مسافر پیاده
passenger car
اتومبیل سواری
passenger platform
سکویمسافرین
passenger station
ایستگاهمسافرین
passenger terminal
ترمینالمسافران
passenger train
قطارمسافربری
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
mobile passenger steps
پلههایمتحرکمسافرین
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
The passenger was admitted into the USA.
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
motor vehicle passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
universal passenger steps
پلههایعمومیمسافرین
passenger transfer vehicle
وسلهجابجاییمسافرین
motor vehicle passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com