Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English
Persian
pattern making
نمونه سازی
pattern making
مدل سازی
Other Matches
Don't let making a living prevent you from making a life.
اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
making
ساخت
making
ترکیب
making
مایه کامیابی
making
ساختمان
making up
تاوان
making up
جبران
making a will
وصیت کردن
making
عایدی
making a will
ایصاء
profit-making
درآمدزائیکردن
He is making a habit of it .
بد عادت شده است
die making
حدیده سازی
non-profit-making
غیرانتفاعی
decision making
تصمیم گیری
She is always making excuses.
دائما" عذروبهانه می آورد
to be making
[with sb.]
[American E]
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
to be making
[with sb.]
[American E]
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
policy-making
سیاست گذاری
policy making
سیاست گذاری
love-making
عشقبازی
love making
عشقبازی
book making
شرطبندی
money making
پول بهم زدن پول جمع کنی
epoch-making
بینهایتمهم
dress making
زنانه دوزی
making void
ابطال
mischief making
دوبهم زن
mixture making
ترکیبسازی
money making
پول گرد کن
road making
راه سازی
money making
پول بهم زنی
merry-making
عیش خوش
merry-making
شادمانی
merry-making
خوشی
merry making
عیش خوش
merry making
شادمانی
merry making
خوشی
mischief making
منافق
making haste
تبادر
shoe making
کفشدوزی
saltpetre making
شوره پزی
gas making
تولید گاز
gas making
گازسازی
tool making
ابزارسازی
making good
پرداخت
die and mold making
حدیده و قالب سازی
tile making machine
ماشین خشت زنی
She is always making trouble for her friends.
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
mold making equipment
تجهیزات قالب سازی
road making material
مصالح راهسازی
road making material
مصالح راه
Making fast progress.
سریع ترقی کردن
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
pattern
شیوه
pattern
نمونه
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
to pattern out
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern
الگو
pattern
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
انگاره
pattern
طرح
pattern
نقش
pattern
الگو صفات فردی
pattern
خصوصیات فردی
pattern
خصوصیات
pattern
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
طرح ساختن
pattern
همتا بودن
pattern
تقلیدکردن
pattern
نقشه ساختن
to pattern out
نمونه شدن برای
pattern
سرمشق
pattern
الگوقالب
pattern
ردیف بندی
pattern
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
نقشه شکل
pattern
بطور نمونه ساختن
pattern
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
نقش ونگار
pattern
انگاره نقش
Herati pattern
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
diaper pattern
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
pattern recognition
تشخیص الگو
pattern recognition
الگو شناسی
pattern recognitation
تشخیص الگو
pattern plate
صفحه مدل
pattern offense
موضعگیری در برابر حریف
pattern of development
الگوی توسعه
key pattern
زنجیره یونانی
pattern shop
کارگاه مدل سازی
radiation pattern
الگوی تابش
cane pattern
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
stimulus pattern
طرح محرک
pattern recognition
الگوشناسی شناسایی الگو
target pattern
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
test pattern
طرح ازمایشی
punch and pattern
سوراخوحککردن
key pattern
زبانه یونانی
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
target pattern
شکل قرار گرفتن هدف
activation pattern
طرح برانگیختگی
dispersion pattern
شکل پراکندگی
dispersion pattern
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
drilling pattern
طرح مته کاری
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
effective pattern
منطقه اصابت موثر
effective pattern
منطقه اثر موثر
energy pattern
نقشه انرژی
energy pattern
الگوی انرژی
demand pattern
الگوی تقاضا
deflection pattern
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
deflection pattern
مستطیل انحراف
antenna pattern
انتشار انتن
antenna pattern
طرح انتشارامواج انتن
attack pattern
الگوی تک
attack pattern
ارایش تک
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
bit pattern
الگوی ذرهای
bit pattern
الگوی بیتی
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
crosshatch pattern
طرح شطرنجی
factor pattern
طرح عاملی
fallout pattern
شکل ریزش
movement pattern
الگوی حرکتی
movement pattern
انگاره حرکتی
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
pattern bombing
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pattern generator
مولد تعمیر کار
pattern lady
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern laying
مین گذاری مدل دار
pattern laying
مین گذاری طراحی شده
pattern maker
قالب ساز
pattern maker
طرح ساز
bravo, pattern
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
fallout pattern
نمونه ریزش اتمی
herringbone pattern
طرح جناغی
weaving pattern lever
اهرم مجموعهموجدار
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
pattern perception test
ازمون ادراک طرحها
fundamental motor pattern
الگوی بنیادی حرکت
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
pattern milling attachment
تجهیزات فرز مدل
spot pattern test
ازمون طرح نقطه ها
admiralty pattern anchor
لنگر میله دار
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
battery groung pattern
طرح گسترش توپهای اتشبار
developmental motor pattern
الگوی حرکت تکوینی
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
stitch pattern memory
حافظهبافتودوخت
pattern start key
کلیدشروعبافت
pattern construction drawing
الگوی نقشههای ساختمانی
fundamental motor pattern
انگاره بنیادی حرکت
battery groung pattern
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
weaving pattern brush
مجموعهبرسموجدار
operational pattern of marks by night
نقشیازعلائممشخصبرایشب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com