Dictiornary-Farsi | payment against a draft | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 191 (9 milliseconds)

English	Persian
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات


Other Matches

to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
down draft	جریان رو به پایین
draft	عمق قایق در زیر اب
draft	بازیگر جدید تیم
draft	پیش نویس قرارداد
draft	تهیه کردن پیش نویس
draft	اوراق بهادار
draft	سندقرضه
draft	سفته
draft	برات سفته
draft	پیش نویس طرح
draft	حاشیه
draft	لبه
re draft	برات رجوعی
draft	کپی ناهموار یا رسم
draft	کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft	چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
draft	طرح
draft	پیش نویس کردن
re draft	برات رجوعی
draft	طرح کردن
draft	چرک نویس
draft	انتخاب
draft	برگزینی
draft	پیش نویس
draft	طرح مسوده
draft	برات کشی
draft	حواله برات
draft	:
draft	به خدمت فراخواندن
draft	اماده کردن
draft	از بشکه ریختن
draft	سرباز وفیفه
draft	پیش نویس چرکنویس
draft	سربازگیری کردن
draft	ابخور ناو
draft	بسته کالا
draft	نگله بار
draft	اطاق بار
draft	حواله
draft	برات
draft	نیمه نهایی
draft horse	اسب بارکش
draft at sight	برات دیداری
overdue draft	برات سررسید گذشته
draft at sight	برات به رویت
draft animal	حیوان بارکش
draft angle	زاویه انحراف یا شیب
draft at tenor	برات مدت دار
summer draft	خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
time draft	برات مدت دار
draft dodger	کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodger	مشمول غایب
draft report	گزارش نیمه نهایی
draft horse	یابو
draft marks	علامت ابخور
draft mode	چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
inside draft	شیب داخلی
sight draft	برات یا حواله دیداری
forced draft	هوای تحت فشار
forced draft	هوای با فشار
sight draft	برات به رویت
sight draft	برات دیداری
draft regulation	طرح ایین نامه
make a draft for	حواله کردن
make a draft for	برات کردن
draft quality	معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
draft plan	پیش نویس برنامه
draft of a treaty	پیش نویس معاهده
retired draft	لاشه برات
draft dodgers	کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
bank draft	برات بانکی
bank draft	حواله بانکی
beneficiary of a draft	محتال
weaving draft	نقشه فرش
weaving draft	نقشه بافت
summer draft	سطح بار امن تابستانی
draft dodgers	مشمول غایب
force draft cooling	سردکنندگی ونتیلاتوری
The chimney doesnt have enough draft .	این دود کش خوب هوانمی کشد
days sight draft	برات دیداری 06 روزه
bill time draft	برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
bill time draft	برات وسفته موجل
non payment	عدم پرداخت
payment	تادیه پول
in payment of	بجای
in payment of	بعوض
in payment of	درازای
payment	وجه
payment	قسط
down payment	پیش قسط
payment	پرداخت
re payment	بازپرداخت
payment	کارسازی
down payment	پیش پرداخت
on payment	دربرابر پول
on payment	باپول
on payment	در مقابل وجه
non-payment	عدم پرداخت
by payment	از طریق پرداخت
against payment	درمقابل وجه
against payment	در برابر پول
against payment	با پول
payment	تادیه
draft order [American English]	دستور به خدمت [سربازی]
payment stopped	دستور عدم پرداخت
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
payment on account	قسط
payment stopped	توقف پرداخت
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment of an debt	وفاء دین
payment of a debt	اداء دین
payment in kind	پرداخت جنسی
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment in full	پرداخت کامل
payment terms	شرایط پرداخت
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
punctual payment	پرداخت در سر وعده
prompt payment	پرداخت فوری
terms of payment	شرایط پرداخت
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
pre payment	پیش پرداخت
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
suspension of payment	توقف
payment in full	پرداخت تمام
casual payment	مساعده
payment by installments	پرداخت قسطی
as a partial payment	علی الحساب
installment payment	پرداخت قسطی
in part payment	علی الحساب
final payment	پرداخت نهایی
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
demand for payment	تقاضای پرداخت
average payment	پرداخت متوسط
deferred payment	پرداخت اتی
deferred payment	پرداخت مدت دار
deferred payment	پرداخت معوق
date of payment	موعد پرداخت
casual payment	پیش پرداخت
final payment	پراخت نهائی
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
advance payment	پیش پرداخت
part payment	بیعانه قسط
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment in advance	پیش پرداخت
part payment	پرداخت اقساطی
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
annual payment	پرداخت سالیانه
on account payment	پیش پرداخت
annual payment	قسط سالیانه
monthly payment	پرداخت ماهانه
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
arrangement for payment by instalment	تقسیط
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
lump sum payment	پرداخت نقدی
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
lump sum payment	پرداخت یکجا
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
preferential claims payment	طلب ممتازه
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
payment in due cource	پرداخت به موقع
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
fee [payment to professional people]	اجرت