Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 136 (7 milliseconds)
English	Persian
personal assistant	فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
Other Matches
assistant	معاون
assistant <adj.>	کمک کننده
assistant <adj.>	دارای مزیت
assistant <adj.>	بدرد خور
assistant <adj.>	به درد بخور
assistant <adj.>	کمک دهنده
assistant	همدست
assistant	یاور
assistant	بردست ترقی دهنده
assistant	نایب
assistant	کمک
assistant	دستیار
assistant prosecutor	دادیار
assistant navigator	کمک افسر راه
assistant driver	کمک راننده
assistant driver	شاگرد شوفر
assistant trainer	کمک مربی
assistant coach	کمک مربی
craftsman assistant	کارگر
notary assistant	دفتر یار
shop assistant	دستیار مغازه دار
script assistant	معاون برنامه نویسی
assistant timer	زمانکمکی
assistant chief of staff	معاون رئیس ستاد
water bailiff's assistant	دمبی ابیار
notary's public assistant	دفتریار
assistant scout mater	رسدیار
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
assistant chief of staff	معاونت
assistant chief of staff, g	معاونت پرسنلی
assistant chief of staff, g	رکن یکم اداره یکم
assistant chief of staff,g (intelligenc	رکن دوم اداره دوم
assistant chief of staff, g (operations	رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff,g (intelligenc	معاونت اطلاعات
assistant chief of staff, g (operations	معاونت عملیات
assistant chief of staff,g(civil affair	معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
personal	منقول خصوصی
personal	محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
It's for my personal use.	برای استفاده شخصی است.
it is personal to himself	مال شخص اوست
personal	وسیلهای
personal	ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
personal	منقول
to become personal	وارد شخصیات شدن
personal	حضوری
personal	ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal right	حقوق فردی
personal	شخصی
personal	خصوصی
personal	حضوری مربوط به شخص
personal	مربوط به کسی
personal	آدرس ها و یادداشتها
personal	شماره تلفن ها
personal	امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal	متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
personal right	حقوق شخصی
personal salute	تیر سلام برای افراد
personal salute	مراسم سلام افراد برجسته
personal saving	پس انداز شخصی
personal service	ابلاغ شخصی
personal requirment	حوائج شخصی
personal property	اموال شخصی
personal property	مایملک شخصی
personal property	دارایی شخصی منقول
personal remarks	انتقادات شخصی
personal remarks	اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
personal representative	مدیر ترکه
personal representative	امین ترکه
personal requirment	احتیاجات شخصی
personal tempo	اهنگ فردی
personal staff	ستاد شخصی
personal effects	لوازم شخصی
personal surety	کفالت
personal stereo	واکمن WalkMan
personal column	ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal distribution	توزیع درامد فردی
personal communications	ارتباطاتشخصی
personal surety	کفیل
personal status	احوال شخصیه
personal state	دارایی منقول
personal staff	ستاد خصوصی فرمانده
personal service	خدمت شخصی
personal computers	کامپیوتر شخصی
personal duty	واجب عینی
personal duty	فرض عینی
personal constructs	سازههای شخصی
personal computing	استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
personal computing	محاسبات شخصی
personal chattels	دارایی شخصی منقول
personal chattels	دارایی منقول
personal appearance	وضع فاهر
personal action	دعوی شخصی
personal action	دعوی منقول
operations personal	پرسنل عملیات
personal pronoun	ضمیر شخصی
personal outlays	هزینههای شخصی
personal affairs	امور شخصی
personal pronouns	ضمائر شخصی
personal computer	کامپیوتر شخصی
personal error	خطاهای شخص
personal influence	نفوذ شخصی
personal income	درامد سرانه
personal microcomputer	computer personal
personal income	درامد شخصی
personal identity	هویت شخصی
personal motive	غرض شخصی
personal interest	نفع شخصی
personal pace	اهنگ فردی
personal error	خطاهای انفرادی افراد
personal exemptions	معافیتهای شخصی
personal foul	خطای بدنی به حریف
personal ownership	مالکیت شخصی
personal error	خطای شخصی
ibm personal computer	IBکامپیوتر شخصی
ibm personal computer at	کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
personal knowledge of the judge	علم قاضی
personal income tax	مالیات بر درامد شخصی
disposable personal income	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
personal information manager	برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
personal service utility	کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
personal disposable income	درامد قابل تصرف شخصی
personal deposit fund	اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
personal data sheet	برگه اطلاعات فردی
personal identification number	شماره شناسایی شخصی
ibm personal system/	IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
ibm personal computer xt	کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
personal computer (view from above)	کامپیوترشخصی
disposable personal income	پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
personal service utility	عرضه سرانه کار
ibm personal computer system/	کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
edward's personal preference schedule	مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
personal radio cassette player	رادیووضبطصوتشخصی
blue chip personal computer	IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
Personal effects are duty-free.	لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
woodworth personal data sheet	پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com