English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
English Persian
pious fraud حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
Other Matches
pious زاهد
pious وارسته
pious متقی پارسا
pious پرهیزگار
pious دیندار
pious متقی
pious foundations اوقاف
pious foundations بنگاههای خیریه
pious endowment وقف
pious founder بانی خیر
begueather of a pious foundation واقف
settler of a pious foundation واقف
custodian of a pious foundation متولی
begueather of a pious foundation وقف کننده
settler of a pious endowment واقف
fraud گوش بر شیاد
fraud پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud تقلب کلاهبرداری
fraud دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud فن
fraud کلاهبرداری
fraud سوء استفاده
fraud کلاه برداری
fraud حیله
fraud حیله کلاهبرداری
fraud فریب
fraud تقلب
fraud احتیال
fraud گول
fraud غبن
fraud کلاهبرداری کلاهبردار
presumption of fraud احتمال تقلب
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
option of fraud خیار تدلیس
guilty of fraud محکوم به علت کلاهبرداری
gross fraud غبن فاحش
constructive fraud منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
constructive fraud کلاهبرداری اعتباری
It was all a fraud ( gimmeck ) . تمامش کلاهبرداری بود
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). تقلب عاقبت ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com