Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (1 milliseconds)
English
Persian
pistol whip
با تپانچه بر بدن کسی زدن
Other Matches
pistol
تپانچه
very pistol
طپانچه فشفشه انداز
very pistol
طپانچه اعلام خطر
pistol
طپانچه
pistol
تپانچه درکردن
pistol
هفت تیر
raise pistol
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
pocket pistol
طپانچه جیبی
pistol clasp
گیره نگهدارنده طپانچه
pistol clasp
قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
pocket pistol
بغلی عرق
starter's pistol
هفت تیر مخصوص اغازمسابقه
water pistol
هفت تیر آبی
water pistol
آبدزدک
water pistol
هفت تیر آب پران
pistol grip
دستگیرهپیستول
pistol nozzle
سرپیستول
return pistol
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
to whip in
باهم نگاهداشتن
to whip in
از پراکندگی باز داشتن
whip up
<idiom>
فعال کردن
whip up
<idiom>
به راحتی وسریع به انجام رساندن
whip in
با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
whip
بازوی بار
whip
شلاق زدن
whip
تاکل کوچک
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip
شلاق زدن تازیانه زدن
whip
حرکت تند وسریع و با ضربت
whip
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whip
ضربه زدن
whip
شلاق
whip
تازیانه
pistol grip handle
دستهنگهدارندهپیستون
whip-round
تهیههدیهدستجمعیبرایفردی
crack the whip
<idiom>
باعث سخت کارکردن شخصی شدن
single whip
قرقره قلاب تک قرقرهای
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
whip stall
حرکت عمودی
cargo whip
طناب بوم اسکله
Give him a taste of the whip .
بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
A blood horse needs only one stroke of the whip .
<proverb>
اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com