English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
plate molding shop مدلسازی
Other Matches
molding shop کارگاه قالب گیری
loam molding shop قالب گیری ماسهای
hand molding shop قالبریزی دستی
molding قالبگیری
injection molding قالبگیری تزریقی
injection molding ریخته گری تزریقی
hand molding قالبریزی دستی
molding sand ماسه قالب گیری
molding pressure فشار پرس
molding pressure فشار قالب
molding operation قالب کاری
molding operation فرم کاری
molding machine دستگاه قالب گیری
molding box جعبه قالب گیری
loam molding قالبریزی شنی
loam molding قالب گیری ماسهای
template molding قالب گیری شابلونی
bed molding گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
sell molding قالب گیری پوستهای
compression molding ریخته گری فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
cast molding قالبگیری ریخته گری
boxless molding تکنیک فرم دهی بدون جعبه
belt molding زه روکوب اتومبیل
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
comppression molding compound قالب گیری تراکمی
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
compression molding compound قالب گیری تراکمی
shell molding process فرایند قالب گیری پوستهای
core molding machine دستگاه ریخته گری هسته
croning molding process فرایند قالب گیری کرونینگ
dry sand molding قالبریزی ماسهای خشک
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
green sand molding قالب ریزی تر
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
jar ram molding machine دستگاه قالبریزی حرفهای
hand operated molding machine دستگاه قالبریزی دستی
shell molding type foundry ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
shop around <idiom> به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop کارگاه
shop کارخانه
shop محل ساخت
to keep shop دکان داشتن
shop کارخانه خرید کردن
to keep shop دکان داری کردن
shop مغازه گردی کردن دکه
shop خریدکردن
shop فروشگاه
keep shop دکانداری کردن
shop دکان
shop مغازه
shop کارگاه تعمیرگاه
shop boy شاگرد
die shop حدیده سازی
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
electroplating shop کارگاه عملیات گالوانیزهای
winding shop کارگاه سیم پیچی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
welding shop کارگاه جوشکاری
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
milling shop کارگاه فرزکاری
shop boy پادو
shop boy شاگرد دکان
pawn shop مغازهی کارگشایی و گروبرداری
break into a shop دکانی را زدن
print shop بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
coffee shop قهوه خانه
shop stewards رئیس گروه
chemist's shop داروخانه
base shop تعمیرگاه پادگانی
coffee shop رستوران
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop تعمیرگاه راه اهن
repair shop workshop
repair shop تعمیرگاه
shop steward رئیس گروه
cartwright's shop دوچرخه سازی
shop girl شاگرد دکان
tuck shop مغازه حلویات
tuck shop مغازه قنادی
open shop سیستم باز
open shop بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
nickel shop ساچمه نیکلی
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
shop lifter دزد مشتری نما
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
lathe shop تراشکاری
lathe shop کارگاه تراشکاری
shop lifting دزدی از مغازه ها
shop drawing نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop supply اماد تعمیرگاهی
shop supply وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
smith's shop اهنگری
open shop با کارکرد ازاد
shop lifter دکان بر
shop girl شاگرد پادو
shop keeper دکان دار
tommy shop دکان خواربارفروشی یانانوایی
to talk shop در باره کار صحبت کردن
field shop کارگاه صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
smith's shop کارگاه اهنگری
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
shop keeper صاحب دکان
pattern shop کارگاه مدل سازی
shop test ازمایش کارگاهی
maintenance shop کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
food shop خواربار فروشی
to shut up a shop مغازه ای را بستن
closed shop سیستم بسته
grocer's shop بقالی
talk shop <idiom> درموردکار شخصی صحبت کردن
grocer's shop خواربار فروشی
sweet shop مغازهشیرینیوسیگارفروشی
assembly shop کارگاه مونتاژ
shop-soiled آسیبدیدهوکثیف
shop floor کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop assistant دستیار مغازه دار
sex shop فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
closed shop با کارکردانحصاری
food shop بقالی
tea shop نهارخوری قهوه خانه
tea shop رستوران
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
acre shop حق الارض
closed shop موسسه کارشناسی
corner shop مغازهکوچک
chip shop مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
shop fronts ازاره نمای بنا
shop front ازاره نمای بنا
beauty shop ارایشگاه
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
bucket shop جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
beauty shop سالن ارایش وزیبایی
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
bull in a china shop <idiom> کسی که همه چیزرا به هم میریزد
machine shop tool ابزار ماشینی
mobile repair shop تعمیرگاه سیار
automatic turning shop کارگاه تراشکاری
ingot dressing shop پرعیار کردن شمش
shop or work drawing نقشه در حین انجام کار
fish and chip shop جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
This shop deals in goods of all sorts . دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) . از جلوی فروشگاه گذشتم
plate متورق کردن
plate اندودن
plate صفحه اند
plate بقدر یک بشقاب
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate :بشقاب
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه
plate قاب
plate پلاک
plate لوح
plate ورقه
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate پلیت
plate نعل اسب
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate شیشه
plate روپوش دادن
plate کلیشه
plate زره پوش کردن
plate تسمه
plate اب دادن
plate زره
plate ورقه تنکه
L-plate تحتتعلیم
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
a plate یک بشقاب
plate لوحه روکش
shielded plate صفحه محافظ
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
splash plate صفحهآبپاش
dinner plate بشقابپلوخوری
strike plate صفحهتوپی
top plate صفحهبالایی
pitcher's plate صفحهاتصال
plate grid صفحهمشبک
plate strap تسمه صفحه
plate valve سوپاپ بشقابکی
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
positive plate صفحه مثبت
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
side plate پیشدستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com