Dictiornary-Farsi | pneumatic tire | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 65 (5 milliseconds)

English	Persian
pneumatic tire	لاستیک بادی


Other Matches

pneumatic	بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
pneumatic	لاستیک بادی
pneumatic	گازی
pneumatic	پنوماتیکی
pneumatic	با فشارهوا
pneumatic	پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
pneumatic	هوادار
pneumatic	هوایی
pneumatic	بادی
pneumatic press	پرس بادی
pneumatic hammer	چکش بادی
pneumatic fender	دفرای بادی
pneumatic dunnage	جعبه ها و محفظههای لاستیکی بار
pneumatic tools	اسبابهای بادی
pneumatic drill	مته خشک
pneumatic disatch	بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
pneumatic caisson	صندوقه تحت فشار
pneumatic chamber	اتاقک فشارسنج
pneumatic riveting	پرچکاری بادی
pneumatic drill	مته هوایی
pneumatic armlet	بازوبندبادی
pneumatic rodding	فنر گذرانی با هوا
pneumatic tube	لاستیک اتومبیل
pneumatic-tyred running wheel	چرخشبادبایرچرخ
pneumatic-tyred guide wheel	عملیاتبادتایرچرخ
to tire down or out	ازپادراوردن
tire out <idiom>	خیلی خسته شدن
tire	تایر
tire	لاستیک زدن به
tire	لاستیک چرخ
tire	لاستیک
tire	از پادرامدن
tire	خسته
tire	خسته کردن
tire	فرسودن
tire inflation	فشار هوای لاستیک
tire pressure	فشار هوای لاستیک
tire lever	اهرم نصب لاستیک
tire mill	دستگاه نورد لاستیک
snow tire	لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
I have a flat [tire] .	من پنچر کرده ام.
to pump up a tire	تایری را با تلمبه باد کردن
tire gage	دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
tire chain	زنجیر یخ شکن
tire chain	زنجیر چرخ
head tire	پوشاک سر
head tire	روسری
dual tire	لاستیک دوبل
combat tire	تایر جنگی خودرو
combat tire	لاستیک جنگی
baloon tire	لاستیک اتومبیل
balloon tire	لاستیک بادی عاج دار
snow tire	تایریخ شکن
bead tire	لاستیک با لبههای گرد شده
head tire	ارایش مو
spare tire	لاستیک زاپاس
ash tire	اتش ملایم
ash tire	خاکستر گرم
to repair a flat tire	لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
car tire [American]	چرخ ماشین
flat tire [American]	چرخ پنچر
tire rolling mill	دستگاه نورد لاستیک
to have a flat tire [tyre]	پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
car tire [American]	تایر ماشین