English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
point of sale terminal ترمینال فروش اطلاعات
Other Matches
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
point of sale محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
at the point of sale در نقطه فروش
sale حراج
sale بیع
sale فروش
sale قابل فروش
sale بازار فروش
on sale فروشی
for sale فروشی
on sale در معرض فروش گذاشته شده
bill of sale بیع نامه
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
jumble sale فروشگاهخیریهلوازم دستدوم
forward sale پیش فروش
forward sale نسیه فروختن
forward sale بیع سلف
forward sale بیع سلم
spot sale فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
spot sale فروش نقد
sale forecast پیش بینی فروش
sale manager مدیر فروش
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sale or return فروش یا عودت
sale or return فروش یااعاده
sale price قیمت فروش
sale price قیمت حراج
sale quota سهمیه فروش
sale short پیش فروش کردن
sale short معامله سلف کردن
sale tax مالیات بر فروش
short sale پیش فروشی
short sale سلم فروشی
short sale معامله سلف
short sale بیع سلف پیش فروشی
short sale سلم
sale department قسمت فروش
forced sale فروش اجباری
credit sale بیع نسیه
credit sale نسیه فروختن
credit sale فروش غیرنقدی
credit sale فروش قسطی
credit sale اعتبار در معامله
credit sale فروش نسیه
white sale فروش ملافه و اجناس ذرعی
contract of sale عقد بیع
contract of sale قرارداد فروش
whole sale dealer عمده فروشی
whole sale trade عمده فروشی
consequence of a sale اثار بیع
conditions of sale شرایط اساسی معامله
conditional sale بیع شرط
bill of sale سند فروش
forced sale فروش قانونی
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
fire sale فروش مال التجاره حریق زده
the proceeds of the sale وجوهی که از فروش بدست می اید
the proceeds of the sale پولی که از محل فروش بدست می اید
to expose to sale درمعرض فروش گذاشتن
to put to sale بمعرض فروش گذاشتن
cash sale فروش نقدی
at the moment of the sale حین البیع
at the time of the sale حین البیع
auction sale مزایده فروش
auction sale فروش به وسیله حراج
deed of sale سند فروش
deed of sale بیع نامه
bill of sale صورت فروش
bill of sale فاکتور
cash sale بیع نقد
sale department بخش فروش
sale commission کارمزد فروش
object of sale مبیع
revocable sale بیع غیر قطعی
revocable sale بیع شرط
object of sale کالا
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
object of sale مثمن
public sale حراج
public sale مزایده
put up for sale به معرض فروش گذاشتن
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
irrevocable sale بیع منجز
irrevocable sale بیع قطعی
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
invalid sale بیع فاسد
particulars of sale اوصاف مبیع
particulars of sale شروط و مواعدعقد بیع
sale by auction حراج
sale by auction فروش به وسیله حراج
car boot sale فروشاجزایکوچکاتومبیل
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
sale on a large scale فروش زیاد
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminal پایانی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal پایانه
terminal ترمینال
terminal کلم
tv terminal ترمینال تلویزیونی
terminal اخری
ro terminal ترمینال- RO
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal نهایی
terminal انتهایی
terminal واقع در نوک پایان
terminal انتها
terminal اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal پایانه پایانی
terminal انتهائی
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal نهائی
terminal قطب مدار
point to point line خط نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
transformer terminal ترمینال ترانسفورماتور
terminal stimulus محرک پایانی
connection terminal پایانه اتصال
two terminal network شبکه دو قطبی
dumb terminal وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
terminal insomnia بیخوابی پایانی
dumb terminal پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
earth terminal ترمینال زمین
communications terminal ترمینالهای ارتباطی
collector terminal ترمینال کلکتور
central terminal پایانه مرکزی
dumb terminal ترمینال گنگ
data terminal ترمینال داده
user's terminal ترمینال استفاده کننده
water terminal ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
video terminal پایانه تصویری
video terminal ترمینال تصویری
bonding terminal اتصالترمینال
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
user terminal پایانه کاربر
upper terminal ایستگاه کوهستانی
dial up terminal ترمینال شماره گیری
VT terminal emulation مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
water terminal باراندازهای ابی
display terminal پایانه نمایشگر
display terminal ترمینال نمایش
neutral terminal قطب مدار خنثی
filament terminal ترمینال فیلامان
intermediate terminal ترمینال میانی
negative terminal قطب مدار منفی
remote terminal پایانه دور دست
four terminal network شبکه چهار قطبی
terminal ballistics بالیستیک نهایی گلوله
local terminal پایانه محلی
local terminal ترمینال محلی
programmable terminal ترمینال قابل برنامه ریزی
primery terminal ترمینال اولیه
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
terminal board تخته اتصال سیم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته کلم
terminal board تخته ترمینال
terminal box جعبه کلم
generator terminal ترمینالهای ژنراتور
graphical terminal ترمینال گرافیکی
intelligent terminal ترمینال هوشمند
input terminal ترمینال اولیه
input terminal ترمینال ورودی
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
reset terminal پایانه بازنشانی
remote terminal پایانه راه دور
remote terminal ترمینال دوردست
smart terminal ترمینال هوشمند
smart terminal پایانه هوشیار
grid terminal اتصال شبکه
grid terminal ترمینال شبکه
remote terminal ترمینال راه دور
line terminal ترمینال خط
graphics terminal ترمینال گرافیکی
terminal box جعبه ترمینال
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal stand پایه ترمینال
terminal symbol نماد پایانی
terminal symbol علامت پایانی
terminal tackle طعمه
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
negative terminal پایانه منفی
terminal threshold استانه پایانی
terminal unit واحد پایانه
terminal unit واحد پایانی
positive terminal قطب مدار مثبت
terminal velocity سرعت داخلی گلوله
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity سرعت حد
terminal voltage ولتاژ قطبی
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal emulation تقلید ترمینالی
terminal emulation نمایه سازی پایانه
terminal error خطای پایانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com