Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English
Persian
points of sailing
نقاطقایقسواری
Other Matches
sailing
قایقرانی با قایق بادی
sailing
کشتیرانی
sailing
پارچه بادبانی سفر دریایی
sailing
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
send sailing
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sailing free
باد ازاد
sailing vessel
کشتی بادبانی
sailing boats
قایق بادبانی
sailing orders
دستور کشتی رانی
sailing directions
راهنمای دریایی book pilot : syn
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
sailing orders
دستور حرکت
sailing boat
قایق بادبانی
sailing ship
کشتیمسافریاباربری
sailing master
افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
plain sailing
پیشرفت بدون مانع
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
at all points
در همه نقاط
at all points
درهمه جا
points
پلاتین دلکو
points
قطبهای پلاتین
intermediate points
جهات میانی
contact points
نوکهای کنتاکت
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
fourteen points
اصول چهارده گانه
fourteen points
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
points motor
موتورپلاتینی
ignition points
پلاتین دلکو
ignition points
پلاتین
interactional points
نقاط تلاقی
interactional points
نقاط تماس
intercardinal points
جهات فرعی
key points
نقاط حساس
key points
نقاط مهم
sticking points
مرز ناجنبایی
sticking points
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points
نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points
نکتهیاصلی
direction of points
جهتیاب
points lever
اهرم پلاتینی
points signal
نقاطعلامتدار
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
distance between two points
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
sticking points
نقطهی عدم تحرک
points of order
اخطار نظامنامهای
win on points
پیروزی با امتیاز
vital points
نقاط حساس بدن
lagrangian points
نقاط لاگرانژی
loss on points
باخت با امتیاز
needle points
نوکهای سوزنی
p is nine points of the law
تصرف شرط عمده مالکیت است
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
quadrantal points
جهات فرعی
stadia points
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
the four cardinal points
جهات اربعه
check-points
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
اخرین امتیاز
boiling points
نقطه غلیان
boiling points
درجه جوش
boiling points
عصبانیت
boiling points
نقطه جوش
freezing points
درجه یخ بندان
freezing points
نقطه انجماد
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
rallying points
محل تجمع مجدد
rallying points
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
exclamation points
علامت تعجب
exclamation points
این علامت !
turning points
نقطه برگشت
turning points
مرحله قاطع نقطه تحول
turning points
نقطه چرخش
turning points
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
نقطه لولای چرخش
talking points
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
decimal points
ممیز
decimal points
ممیز اعشاری
points of view
لحاظ
crossing points
محل برخورد دو خط
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
awarding of points
امتیاز دادن
crossing points
نقطه تلاقی
cardinal points
چهار جهت اصلی
cardinal points
جهات اصلی
decimal points
نقطه اعشار
decimal points
ممیز اعشار
points of view
نقطه نظر
points of view
دید
points of view
دیدگاه
points of view
نظریه
cardinal points effect
اثر چهار جهت اصلی
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
remote-controlled points
نقطهکنترلازراهدور
bay with black points
قره کهر
bay with black points
کهر دست وپا مشکی
all points addressable mode
حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
manually-operated points
مدیریتدستینقاط
all points addressable graphics
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com