English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
Other Matches
to poke somebody کسی را سیخونک زدن
poke کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
to poke somebody کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to poke کردن
to poke سپوختن
to poke گاییدن
poke فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poke هل دادن
poke سیخونک
poke ضربت با چیز نوک تیز
poke فشار با نوک انگشت حرکت
poke سکه
poke سکه زدن فضولی در کار دیگران
poke سیخ زدن
poke بهم زدن
poke اماس
poke زدن
poke هل دادن سقلمه زدن
to poke at any thing چوب یا چیزدیگر در چیزی فروکردن
poke bonnet کلاه زنانهای که نوک جلوامدهای دارد
to poke fun at any one با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
to poke one's head دولادولا راه رفتن
to poke one's head با سرپایین اویخته راه رفتن
to poke up oneself درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
pig in a poke <idiom> چشم بسته پذیرفتن
poke fun at <idiom> خندان ،جوک گفتن
to poke anyone in the ribs به پهلوی کسی سقلمه زدن
to poke and pry فضولانه بهر سونگاه کردن
poke the fire اتش رابهم بزنید
to poke at any thing چیزیراسک زدن
poke the fire اتش را سیخ بزنید
to poke a bout ول گشتن
to poke a bout ول گردی کردن
poke pudding or pocke ادم شکم گنده
poke pudding or pocke مردانگلیسی
to buy a pig in a poke معامله سربسته کردن
poke nose into something [one's life] <idiom> در کار کسی مداخله کردن
to buy a pig in a poke چیزیرا ندیده خریدن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
to poke a hole in any thing چیزی را
To buy a pig in a poke. چشم بسته معامله ای را انجام دادن
buy a pig in a poke <idiom> ندیدخریدن
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
check محک زدن
check بررسی کردن
check مطالعه کردن
check out بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check تجزیه کردن
check عیار گرفتن
check up رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check out تصفیه حساب کردن
to check up درست رسیدگی یاحساب کردن
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
in check <idiom> غیرقابل کنترل
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
to check in نام نویسی کردن [هتل]
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
second check بررسی نهایی
second check بررسی دوباره
check up معاینه کردن
check off تغییرروش بازی درتجمع
check بررسی کردن
check چک
check امتحان کردن بازرسی
check امتحان
check چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check ممانعت کردن
check جلوگیری کردن از
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check کیش
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check مقابله
check تطبیق
check منع
check تطبیق کردن
check نشان گذاردن
check بررسی
check چک بانک
check مقابله کردن مقابله
check دریچه تنظیم
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check بازرسی کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازرسی شد
check وارسی
check و شدن بوی شکار
check سرزنش کردن رسیدگی کردن
check کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check تحقیق کردن
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check اجرای خشک یک برنامه
check ارزیابی کردن
check سنجیدن
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check اطمینان از صحت چیزی
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check مقابله کردن بررسی
check in وارد شدن
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in وارد شدن
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-up بازبینی
check-up بازبینی کردن
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check-up کنترل کردن
check-up کنترل
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
hook check سد کردن راه چوب حریف ازعقب
priority of check تقدم کیش
redudancy check بررسی افزونگی
reasonableness check بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
reasonableness check بررسی معقول بودن
range check بررسی محدوده
programmed check بررسی برنامه ریزی شده
programmed check مقابله برنامه ریزی شده
sum check مقابله جمعی
programmable check مقابله برنامه ریزی شده
redundancy check تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
overflow check مقابله سرریز
overflow check بررسی سرریز
overflow check بررسی سرریزی
odd even check بررسی فرد و زوج
odd even check مقابله فرد و زوج
machine check برسی ماشین
modulo n check مقابله به پیمانه
marginal check مقابله مرزی
parity check مقابله کردن توازن
parity check مقابله توازن
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
parity check بررسی توازن
limit check مقابله حدود
perpetual check کیش دایم
limit check بررسی حدی
pay check چک حقوق
parity check مقابله ایستایی
marginal check برسی مرزی
redundancy check بررسی افزونگی
identity check بررسی هویت
check-rail ریلتنظیم
rain check نوید یا قول دعوت بعدی
rain check بلیط باران
rain check بلیط مجانی یا مجدد
wraparound check سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check مقابله بصری
visual check مقابله دیداری
security check چکامنیتی
double-check <idiom> دوباره چک کردن
identity check بازرسی شناسنامه
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
What time should I check in? چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
validity check بررسی اعتبار
validity check مقابله اعتبار
stick check دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
spite check کیش دفع الوقت
sight check مقابله نظری
sight check مقابله چشمی
sequence check بررسی ترتیبی
sequence check مقابله ترتیب
selection check مقابله گزینش
sales check صورت فروش
stock check کنترل موجودی
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
twin check مقابله توام
traveler's check چک مسافرتی
transfer check انتقال
transfer check مقابله
twin check بررسی توام
system check بررسی سیستم
system check مقابله سیستم
synchronization check کنترل همزمانی
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
hip check سد کردن راه حریف با کمر وباسن
check lock مهره پشت گیر
check boxes جعبههای مقابله
check boxes چهارگوشهای انتخاب
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
check bit بیت مقابلهای
check bit ذره مقابلهای
certified check چک تضمینی
certified check چک گواهی شده
certified check چک تضمین شده
cashier's check چکی که بانک عهده خود بکشد
bulit in check automaticcheck
bulit in check تست تعبیه شده
built in check بررسی توکار
check character دخشه مقابلهای
check character علامت مقابلهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com