Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
polar coordinate system	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
Other Matches
polar coordinate	مختصات قطبی
coordinate system	دستگاه مختصات [ریاضی]
cartesian coordinate system	سیستم مختصات کارتزین
Cartesian coordinate system	دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
spherical coordinate system	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
cylindrical coordinate system	دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
rectangular coordinate system	سیستم مختصاتی مستطیلی
inertial coordinate system	سیستم مختصات ماندی
coordinate system of axis	سیستم محورهای مختصات
relative coordinate system	دستگاه مختصات نسبی
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
polar	قطبی
polar	دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
polar	وابسته به قطب شمال وجنوب
coordinate	هماهنگ ساختن
coordinate	مختصات
polar	متقابل
polar	متضاد
polar	مربوط به قط بها
polar	سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
polar	درخت تبریزی
polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
Y coordinate	مختصات بردار عمودی
X coordinate	مختصات بردار افقی
coordinate	سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordinate	مربوط
coordinate	مختص
coordinate	هم ارا
coordinate	هم رتبه
coordinate	هم پایه
coordinate	متناسب یا هماهنگ کردن
coordinate	همرتبه کردن مختصات
coordinate	کوئور دینانس شدن
coordinate	مختصه
coordinate	مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
coordinate	روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
coordinate	تعدیل کردن هم پایه
coordinate	هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate	متناسب کردن
polar	مربوط به قطب
polar bond	پیوند قطبی
polar chart	نمودار با مختصات قطبی
polar compound	ترکیب قطبی
polar axis	محورقطبی
polar climates	آبوهوایقطبی
polar angle	زاویه قطبی
non polar relay	رله ناقطبی
polar lights	نورقطبی
polar bear	خرس سفید
coordinate scale	گونیا
polar coordinates	مختصات قطبی
polar coordinates	دستگاه مختصات قطبی
polar variable	متغیر قطبی
polar vortex	ورتکس قطبی
polar winds	بادهای قطبی
coordinate code	رمز مختصات نقاط
coordinate axises	محورهای مختصات
coordinate code	رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate conjunction	حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
coordinate dimensioning	بعدسازی مختصاتی
coordinate memory	حافظه مختصاتی
coordinate paper	کاغذ مختصاتی
coordinate scale	گونیای مختصات
polar transmission	مخابره قطبی
polar stereographic	سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
polar vector	بردار قطبی
polar diagram	نقشه قطبی
polar diagram	نمودار با مختصات قطبی
polar distance	فاصله قطبی
polar molecule	مولکول قطبی
polar motion	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
polar regions	مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
polar relay	رله قطبی
polar solvent	حلال قطبی
rectangular coordinate	مختصات متعامد
polar tundra	تندرایقطبی
coordinate geometry	هندسه تحلیلی [ریاضی]
polar coordinates	مختصات قطبی [ریاضی]
cylindrical coordinate	مختصات استوانه ای [ریاضی]
input coordinate	مختصات اولیه
polar bears	خرس سفید
polar duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی قطبی
polar ice cap	کلاهکیخیقطب
polar covalent bond	پیوند کووالانسی قطبی
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).	باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	منظومه
system	نظام
system	سازمان
system	تشکیلات
c.g.s. system	دستگاه سگث
system	نظام سیستم
system	روش اصول
system	ترتیب
system	سلسله
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	سازگان
system	طرز روش
system	اصول وجود
system	اسلوب
system	سامانه
system	نظم ترتیب
system	نظم منظومه
system	قاعده رویه
system	رشته دستگاه
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
value system	نظام ارزشها
system	همست
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system	مجموعه سازمان
system	همستاد روش
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system	طرز اسلوب
system	جهاز
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system	دستگاه
system	سلسله رشته
system	سیستم
system	طریقه
redox system	سیستم اکسایش- کاهش
respiratory system	دستگاه تنفسی
rhombohedral system	دستگاه لوزوجهی
road system	شبکه راهها
road system	شبکه راهسازی
rotation system	توزیع تناوبی
social system	نظام اجتماعی
second signal system	دستگاه علامتی دوم
smyslov system	سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
sewerage system	شبکه فاضلاب
secure system	سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
serfdom system	نظام رعیتی
serfdom system	نظام سرفی
sewage system	شبکه فاضلاب
railway system	شبکه راه اهن
recoil system	سیستم عقب نشینی توپ
railroad system	سیستم راه اهن
ragozin system	سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
quota system	سیستم سهمیهای
price system	نظام قیمت
quota system	نظام سهمیه بندی
quantized system	دستگاه کوانتایی
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
ptolemaic system	هئیت بطلیموسی
railway system	سیستم راه اهن
practical system	دستگاه یکانهای عملی
russian system	سیستم روسی در دفاع گرونفلد
recoil system	دستگاه دافع توپ
recoil system	سیستم دافع
rationing system	نظام سهمیه بندی
rationing system	نظام جیره بندی
polyphase system	دستگاه چندفاز
power system	شبکه نیرو
power system	سیستم قدرت سیستم انرژی
price system	نظام قیمتی
planetary system	سیستم خورشیدی
mksa system	دستگاه مکثا
mnemonic system	نظام یادیار
modern system	نظام نوین
modern system	نظام جدید
modular system	سیستم پیمانهای
modulation system	سیستم مدولاسیون
monetary system	سیستم پولی
monitor system	سیستم مبصر
monoclinic system	دستگاه تک شیب
monocyclic system	دستگاه تکدور
monoprogramming system	سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
multicomponent system	سیستم چند جزیی
multicomputer system	سیستم چند کامپیوتری
interphone system	سیستم تلفنی
multiple well system	سیستم چند چاهی
multiplex system	سیستم چند سیمه
mixed system	نظام مختلط
miniature system	خرده نظام
microcomputer system	سیستم ریزکامپیوتری
limbic system	دستگاه کناری
isolated system	سیستم منزوی
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
irrigation system	شبکه ابیاری
magnet system	سیستم اهنربایی
magnetic system	سیستم مغناطیسی
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system	سیستم مدیریت
management system	سیستم اداره
market system	نظام بازار
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system	سیستم کامل
total system	سیستم کامل
merit system	نظام شایستگی نگر
multiplex system	سیستم چندگانه
multiprocessing system	سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
open system	سازگان باز
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
operating system/	سیستم عامل دو
organ system	دستگاه
orthorhomobic system	دستگاه راست گوشه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com