Dictiornary-Farsi | polar lights | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (6 milliseconds)

English	Persian
polar lights	نورقطبی


Other Matches

lights	ریه جانوران
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
lights out	ساعت خواب
According to my lights .	تا آنجا که عقلم قد می دهد
lights	شش
northern lights	نور فجر شمالی
northern lights	شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
running lights	فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
list of lights	کتاب چراغها
high lights	موضوعات مهم مطالب مهم
high lights	نکات مهم
contact lights	چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
northern lights	سپیده شمالی فجر شمالی
fairy lights	چراغهایتزئینیرنگی
bright lights	شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
side lights	چراغهای طرفین ناو
side lights	چراغ دریانوردی طرفین ناو
southern lights	شفق جنوبی
leading lights	عضو مهم
leading lights	شمع محفل
leading lights	چشم و چراغ
pilot lights	شمعک
pilot lights	پیلوت
front lights	چراغهایجلو
indicator lights	نورهایراهنما
rear lights	چراغهایعقب
warning lights	چراغهشدار
breakdown lights	چراغهای عدم کنترل
battle lights	چراغ خاموشی شبانه
battle lights	چراغهای جنگی
red lights	چراغ خطر
red lights	چراغ سمت چپ
brake lights	چراغ های ترمز
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all.	آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
pilot lights	افروزک
traffic lights	چراغ راهنمایی
red lights	چراغ قرمز
battle lights	چراغ پلیس
riding lights	چراغ لنگر
gas lights	چراغ گازی
gas lights	نور یا روشنایی گازی
tail lights	چراغ عقب ماشین
polar	متقابل
polar	دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
polar	وابسته به قطب شمال وجنوب
polar	قطبی
polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
polar	متضاد
polar	مربوط به قط بها
polar	سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
polar	درخت تبریزی
polar	مربوط به قطب
The lights of the aircraft were blinking.	چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
To turn off the lights. (T. V. ,radio).	چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
polar coordinates	دستگاه مختصات قطبی
polar coordinates	مختصات قطبی
polar axis	محورقطبی
polar climates	آبوهوایقطبی
polar tundra	تندرایقطبی
polar coordinate	مختصات قطبی
polar compound	ترکیب قطبی
polar chart	نمودار با مختصات قطبی
polar bond	پیوند قطبی
polar angle	زاویه قطبی
non polar relay	رله ناقطبی
polar bears	خرس سفید
polar bear	خرس سفید
polar coordinates	مختصات قطبی [ریاضی]
polar transmission	مخابره قطبی
polar regions	مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
polar relay	رله قطبی
polar solvent	حلال قطبی
polar stereographic	سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
polar variable	متغیر قطبی
polar vector	بردار قطبی
polar vortex	ورتکس قطبی
polar winds	بادهای قطبی
polar diagram	نقشه قطبی
polar diagram	نمودار با مختصات قطبی
polar distance	فاصله قطبی
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
polar molecule	مولکول قطبی
polar motion	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
Turn left at the traffic lights.	از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
polar coordinate system	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
polar covalent bond	پیوند کووالانسی قطبی
polar ice cap	کلاهکیخیقطب
polar duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی قطبی
dipped headlights [lights] [British English]	نور پایین [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English]	نور پایین [خودرو]