English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
power of procuration وکالت نامه
power of procuration اختیار نامه
power of procuration اجازه نامه
Other Matches
procuration نمایندگی
procuration تحصیل چیزی خرید
procuration وکالت
procuration جاکشی دلالی محبت
procuration حصول
procuration نیابت
commercial procuration قائم مقام تجارتی
procuration fiscal دادستان بخش در اسکاتلند
procuration fee حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
will-power اراده
will to power قدرت خواهی
useful power توان مفید
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
useful power قدرت مفید
power saw دستگاه اره
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power down قطع برق خاموش کردن
power up روشن کردن
outside power جریان خارجی
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
in power صاحب مقام
in power دارای اختیارات
power down قطع نیرو
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power on روشن کردن
power قوه [ریاضی]
power up برق
will power <idiom> قدرت
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power saw اره ماشینی
power توان [ریاضی]
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power اقتدار و اختیار
power حذف توان کامپیوتر
power توان برقی
power نیرو
power توان نیرو
power توان
power دولت
power برق
power راندن
power قوه
power زور بکاربردن
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power قدرت دیدذره بین
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت نیرو
power شدت
power توانایی
power انرژی
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power خاموش کردن یک وسیله
power برتری
power درشت نمایی قدرت دوربین
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power قدرت
power زور
power قوه یا توان
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power برقی
power دستگاه برقی
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power loss گمگشتگی قدرت
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of production نیروی تولید
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power loss تلف قدرت
power output توان خروجی
power of reservation حق اعتراض
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power mains شبکه جریان قوی
power pack دستگاه تنظیم برق
power loss اتلاف توان
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power level تراز توان
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power pack جعبه تغذیه
power law قانون توانی
power jack جک
power factor ضریب توان
power cut رفتن برق
power brake ترمز سروو
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power blackout قطع برق
power dissipation اتلاف قدرت
power blower دمنده برقی
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power failure رفتن برق
output power توان خروجی
power blackout رفتن برق
peak power بار خارجی بیشینه
police power نیروی انتظامی
police power نیروی پلیس
police power دادگاه پلیس
power cut قطع برق
power amplifier تقویت کننده قدرت
power failure قطع برق
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power blackout خاموشی
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power forward فوروارد قوی
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
full power اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
power user کاربر پیشرفته
power cut خاموشی
power endurance توان استقامت
power factor ضریب قدرت
power failure خاموشی
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power installation تاسیسات جریان قوی
real power توان حقیقی
sea power قدرت بحری
sea power نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
sea power کشور دریایی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
social power قدرت اجتماعی
sounp power توان صوتی
source of power منبع قدرت
source of power منبع انرژی
power-on light چراغروشنشدندستگاه
starting power توانایی راه اندازی
scattering power قدرت پراکندگی
ruling power سلطان
real power توان موثر
received power توان دریافتی
rectangular power قدرت راست روی
reflecting power قدرت انعکاس
refractive power قدرت شکست
resolving power توان تفکیک تلسکوپ
resolving power قدرت تفکیک
resolving power اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
starting power قدرت راه اندازی
super power ابر نیرو
super power ابر قدرت
power takeoff قدرت
wattless power توان هرز
wattless power توان راکتیو یا غیرموثر
world power جهان نیرو
world power ابرنیرو
world power قدرت دنیوی
world power قدرت جهانی
world power کشوربسیار قوی
power socket پریز برق
power indicator شاخصروشن
veer on power با دوار زنجیر دادن
the power of imagination نیروی پندار
the power of imagination قوه تصور
thermal power مقدار حرارتی
thermal power توان حرارتی
true power توان حقیقی
true power توان واقعی
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
power turbines توربینهایقدرت
power train آموزشقدرت
vector power توان برداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com