Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 149 (8 milliseconds)
English	Persian
preferential claims payment	طلب ممتازه
Other Matches
preferential claims	طلب ممتاز
preferential	مقدم ترجیحی
preferential	امتیازی
preferential	امتیاز دهنده
preferential	ممتاز
preferential debt	دین ممتازه
cumulative preferential	سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
preferential duties	حقوق گمرکی امتیازی
preferential shares	سهام ممتازه
preferential debts	دیون ممتازه
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
f.claims	دعاوی خیالی
claims	طلب
claims	دادخواست
u. claims	دعاوی غیر مشروع یا ناحق
he claims to	او مدعی است که
claims	دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claims	ادعاکردن
claims	مطالبه
claims	دعوی
claims	ادعا
claims	درخواست
claims	طلب ادعای خسارت کردن
claims	مطالبه کردن
claims	قرارداد رسمی خرید اسب
claims	خواسته
claims	مدعی به مطالبات ادعا کردن
hierarchy of claims	اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
who claims the succession ?	چه کسی ادعای جانشینی
claims officer	افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
who claims the succession ?	میکند
legitimacy claims	دعاوی بر حق
legitimacy claims	دعاوی حقه دعویهای درست یا قانونی
legitimate claims	دعاوی حقه
righful claims	دعاوی حقه
outstanding claims	مطالبات
preferent claims	دعاوی مقدم
rightful claims	دعاوی حقه
claims handling	رسیدگی به شکایات
iran u.s. claims tribunal	دیوان دعاوی ایران و امریکا
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
small claims court	دادگاه دعاوی کوچک
payment	پرداخت
payment	تادیه پول
against payment	درمقابل وجه
payment	قسط
against payment	در برابر پول
against payment	با پول
non payment	عدم پرداخت
in payment of	درازای
in payment of	بعوض
in payment of	بجای
on payment	دربرابر پول
payment	تادیه
payment	کارسازی
non-payment	عدم پرداخت
by payment	از طریق پرداخت
payment	وجه
down payment	پیش پرداخت
re payment	بازپرداخت
on payment	باپول
on payment	در مقابل وجه
down payment	پیش قسط
payment of an debt	وفاء دین
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment on account	قسط
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment in full	پرداخت کامل
payment in kind	پرداخت جنسی
payment in advance	پیش پرداخت
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment in full	پرداخت تمام
payment of a debt	اداء دین
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment stopped	دستور عدم پرداخت
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
terms of payment	شرایط پرداخت
suspension of payment	توقف
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
punctual payment	پرداخت در سر وعده
prompt payment	پرداخت فوری
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
pre payment	پیش پرداخت
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
payment terms	شرایط پرداخت
payment stopped	توقف پرداخت
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
final payment	پراخت نهائی
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
demand for payment	تقاضای پرداخت
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
deferred payment	پرداخت اتی
deferred payment	پرداخت مدت دار
casual payment	مساعده
deferred payment	پرداخت معوق
date of payment	موعد پرداخت
annual payment	پرداخت سالیانه
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
annual payment	قسط سالیانه
casual payment	پیش پرداخت
average payment	پرداخت متوسط
as a partial payment	علی الحساب
final payment	پرداخت نهایی
in part payment	علی الحساب
part payment	بیعانه قسط
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
monthly payment	پرداخت ماهانه
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
payment by installments	پرداخت قسطی
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
on account payment	پیش پرداخت
advance payment	پیش پرداخت
part payment	پرداخت اقساطی
installment payment	پرداخت قسطی
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
lump sum payment	پرداخت نقدی
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
lump sum payment	پرداخت یکجا
arrangement for payment by instalment	تقسیط
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
payment in due cource	پرداخت به موقع
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
fee [payment to professional people]	اجرت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com