Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
press of sail or canvas
بادبان بفراخور باد
press of sail or canvas
ان مقداربادبان که باد اجازه دهد
Other Matches
canvas
کرباس
canvas
تشک برزنتی
canvas
برزنت
canvas
پارچه برزنتی
canvas
چادر
canvas
کتان
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvas
نقاشی
canvas
کرباس پارچه مخصوص نقاشی
canvas
پارچه کتانی جهت لفاف فرش
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas divider
محلبرشکرباس
canvas top
پارچه کرباسی
canvas piercer
درفش برزنت
vnder canvas
در چادری با بادبانهای گشاده
man made canvas
روکش نایلونی
oil on canvas
[painting technique]
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
sail
مسافرت با قایق بادی
sail
با کشتی حمل کردن
sail
سفر دریایی رااغاز کردن
sail
حرکت کردن
sail
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
شراع
sail ho!
کشتی !کشتی !
sail in
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
sail into
<idiom>
to take in sail
جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
to me sail
رهسپار شدن
to go for a sail
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
in sail
د رکشتی
under sail
دارای بادبانهای گسترده
sail into
به باد سرزنش گرفتن سرزنش کردن
sail
با نازوعشوه حرکت کردن
sail
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
هروسیلهای که با باد بحرکت دراید
sail
راندن
to sail
[for]
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
sail
بادبان
sail
شراع کشتی بادی
mizzen sail
بادبان روی دکل فرعی
to set sail
رهسپارشدن
dry sail
بیرون اوردن قایق از اب
square sail
بادبانچهاگوش
sail loft
جایگاه بادبان سازی
to sail the sky
پروازکردن درهوا
Bermuda sail
بادبانبرمودائی
gaff sail
بادبانمایلمتصلبهدکل
sail locker
انبار ملوانی
cut of sail
برش بادبان
sail locker
انبار وسایل ملوانی
sail panel
صفحهقایقرانی
sail cloth
پارچه بادبانی یا شراعی
sail arm
پره اسیاب بادی
to sail avessel
راندن قایق
to sail a sea
باکشتی عبورکردن ازدریا
sail hook
قلاب چادر
set sail
sail make: syn
main sail
بادبان اصلی
lateen sail
کشتی دارای بادبان سه گوش
lateen sail
بادبان سه گوش
stay sail
بادبان نصب شده برروی دیرک
make sail
sail set
how many day's sail is it?
چند روز راه است باکشتی
set sail
بالا بردن بادبان
set sail
رهسپار دریا شدن
mizzen sail
بادبان پاشنه
head sail
بادبان جلوی دکل
head sail
بادبان جلو کشتی
full sail
تبار مجهز
full sail
بابادبانهای گسترده
sail area
سطح بادبان
sail area
قسمت بادگیر کشتی
to clew up
[ a sail
بالاکشیدن بادبان
set sail
<idiom>
سفردریایی را آغازکردن
fore royal sail
بالاترینقسمتبادبان
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
gaff sail boom
تیرکبادبانمایل
main royal sail
بادبانسلطنتیاصلی
main upper topgallant sail
بادباناصلیرویعرشهیفوقانی
lower fore topgallant sail
بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
main lower topgallant sail
بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
To be a time server . To sail with the wind .
ابن الوقت بودن
upper fore topgallant sail
قسمتبالاییبادبانچهارگوش
To be a time -server . To sail with the wind . To be unprincipled.
نان را به نرخ روز خوردن ( ابن الوقت بودن )
to press up
با فشار بالابردن
press
دستگاه پرس
press
چاپ فشار
press
وارداوردن
press
ازدحام
to press up
سوی بالافشار دادن
press
چاپ
press
جمعیت
press
فشار دادن با انگشتان
press-up
از حالت زاویه به بالانس کشیدن
in the press
تحت طبع
in the press
زیر چاپ
press
فشردن زور دادن
press
قفسه
press up
از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press
ازدحام کردن اتوزدن
press
فشار
press
فشار دادن
press
عامل موثر
press
ماشین فشار
press
له کردن
press
مطبوعات
press
مطبوعات جراید
press
دستگاه فشار
press
مطبعه
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press
ماشین چاپ
press
تاکتیک دفاعی فشرده
press
قاب راکت تنیس
press
فشردن
press
فشار روی دفاع
press
دادن
press
عصاره گرفتن
press
فشاراوردن
press key
تکمه فشاری
punching press
پرس سوراخ کننده
punch press
پرس منگنه
sewing press
ماشین کتابدوزی
press vice
منگنه
press part
بخش فشرده
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
screw press
منگنه
screw press
قید
press mark
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press law
قانون مطبوعات
solids press down
دج ها سوی پایین فشار می اورند
press corps
گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press cutting
برش دهنده فشاری
press officer
سخنگوییکارگانیاموسسه
stop press
خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
To press ones luck .
لگد به بخت خود زدن
to press ahead with
با زور ادامه دادن
to press charges against someone
ازکسی قانونی شکایت کردن
[کسی را متهم کردن]
in the press conference
در مصاحبه مطبوعاتی
yellow press
مطبوعات جنجالی
press report
گزارش خبری
press wheel
چرخفشار
press chamber
حفرهفشار
solids press down
اجسام جامد سوی
straightening press
پرس مستقیم کنی
to press against any thing
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
to press back
با فشار عقب بردن
to press for an answer
با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to send to the press
برای چاپ فرستادن
treadle press
ماشین چاپ پایی
press bar
دستهفشار
wine press
چرخشت
etching press
ماشینچاپقلمزن
garlic press
سیرخودکن
lithographic press
چاپزغالی
pollen press
فشارگرده
tiger press
حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
printing press
ماشین چاپ
drill press
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drawing press
پرس کششی
die press
فشردن
cutting press
پرس قطع کننده
[مهندسی]
crank press
پرس کششی اهرم
copying press
منگنه سوادبرداری
clothes press
گنجه جا رختی
clean and press
حرکت پرس وزنه برداری
drill press
دستگاه مته
drop press
پتک خودکار اهنگری
hot press
برق انداختن
hot press
اهار زدن
freedom of the press
ازادی نگارش
freedom of the press
ازادی مطبوعات
forging press
پرس چکش کاری
folding press
پرس خم کاری
filter press
صافی فشاری
extrusion press
اشترانق پرسه
cabbaging press
پرس هیدرولیک
c frame press
پرس با قالب "سی " شکل
press-gang
دسته مامور جلب مشمولین
press gangs
دسته مامور جلب مشمولین
press gang
دسته مامور جلب مشمولین
press boxes
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press box
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press-ups
از حالت زاویه به بالانس کشیدن
gutter press
نگارش هایامطبوعات پست
press release
مطلب مطبوعاتی
press-ganged
دسته مامور جلب مشمولین
press-ganging
دسته مامور جلب مشمولین
briquetting press
پرس متعادل یا بالینگ پرس
bench press
پرس میزی
baling press
پرس متعادل
baling press
بالینگ پرس
press conferences
مصاحبه مطبوعاتی
press conference
مصاحبه مطبوعاتی
press releases
مطلب مطبوعاتی
press-gangs
دسته مامور جلب مشمولین
hot press
جلادادن
hot press
مهره کشیدن
hot press
منگنه ماشین اهار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com