Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
pressing: standing press	پایهفشار
Other Matches
pressing	فشار
pressing	فشاراور
pressing	مبرم
pressing	مصر عاجل
pressing	فشردن
pressing	فشاردادن
pressing board	تختهفشرده
bar pressing	میله فشردن
hot pressing die	حدیده پرسکاری داغ
hot pressing steel	فولاد پرسکاری داغ
The crowd was pressing against the gate .	جمعیت به درورودی فشار می دادند
standing	معتبر
I am standing by you . I am right behind you .	هوایت را دارم
standing	ایستاده
standing	راکد
standing	ثابت همیشگی
standing	دائمی
standing	سرپا وضع
standing	مقام
standing	اعتبار
standing	مدت
standing	ارتش ثابت
standing	اعیان
standing	اعیانی
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
standing	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
standing	روش جاری
standing	دوام شهرت
standing orders	دستور جاری
longest-standing	دیرین
longer-standing	از دیرگاه
longer-standing	دیرین
long-standing	از دیرگاه
standing committee	کمیته دائمی
standing crop	محصول سرپا
standing derrick	دریک ثابت
standing light	چراغ ثابت
standing light	چراغ پلیسی
standing part	قسمت ثابت
longest-standing	از مدتها پیش
longest-standing	از دیرگاه
standing orders	امریه نظامی
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	اوامر ویژه
standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing army	ارتش دائمی
longer-standing	از مدتها پیش
standing ovation	ایستادنبهنشانهاحترام
standing part	قسمت ثابت تاکل
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش کادر ثابت
long-standing	از مدتها پیش
standing patrol	گشتی ثابت
standing switch	رودست با مایه ارنج
standing wave	موج ایستاده
free-standing	آزاد
free-standing	مستقل
free-standing	مجزا
free-standing	غیرمتصل
free-standing	خودایستا
standing wave	موج ساکن
standing wave	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing surety for each other	تضامن
standing start	استارت ایستاده
standing rules	مقر رات
standing property	اعیان
standing property	اعیانی
standing rigging	بکسلهای ثابت
standing rigging	طنابهای ثابت
of long standing	بادوام
of long standing	طولانی
of good standing	معتبر
long-standing	دیرین
standing rules	نظامات
standing rules	مقر ره
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing grain	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
standing part	قسمت ایستا
standing room	جای ایستادن
his standing with his colleagues	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
standing order	اوامر ویژه
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستور جاری
standing order	امریه نظامی
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
standing high jump	پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری عملیاتی
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
standing signal instructions	دستورات ثابت مخابراتی
communication standing instructions	دستورات ثابت مخابراتی
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
Our organization is just standing on its own feet.	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
press	عصاره گرفتن
press	بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
in the press	تحت طبع
press	چاپ
press	قفسه
press	مطبوعات
press	فشار دادن
press	فشردن
press	فشاراوردن
in the press	زیر چاپ
press	فشار روی دفاع
press	قاب راکت تنیس
press	جمعیت
press	ماشین چاپ
press	مطبعه
press	مطبوعات جراید
press	وارداوردن
press	فشردن زور دادن
press	ازدحام کردن اتوزدن
press	دستگاه پرس
press	چاپ فشار
press	له کردن
press	دادن
press	ماشین فشار
press	عامل موثر
press	دستگاه فشار
press	تاکتیک دفاعی فشرده
press	ازدحام
press	فشار دادن با انگشتان
press-up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press	فشار
to press up	سوی بالافشار دادن
to press up	با فشار بالابردن
sewing press	ماشین کتابدوزی
press officer	سخنگوییکارگانیاموسسه
press cutting	برش دهنده فشاری
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
in the press conference	در مصاحبه مطبوعاتی
press wheel	چرخفشار
press chamber	حفرهفشار
punch press	پرس منگنه
punching press	پرس سوراخ کننده
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
to press charges against someone	ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
stop press	خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
screw press	قید
To press ones luck .	لگد به بخت خود زدن
solids press down	اجسام جامد سوی
solids press down	دج ها سوی پایین فشار می اورند
screw press	منگنه
gutter press	نگارش هایامطبوعات پست
pollen press	فشارگرده
lithographic press	چاپزغالی
tiger press	حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
to press back	با فشار عقب بردن
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to press for an answer	با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to send to the press	برای چاپ فرستادن
treadle press	ماشین چاپ پایی
wine press	چرخشت
press bar	دستهفشار
press report	گزارش خبری
to press ahead with	با زور ادامه دادن
yellow press	مطبوعات جنجالی
etching press	ماشینچاپقلمزن
garlic press	سیرخودکن
straightening press	پرس مستقیم کنی
hot press	پرس کردن گرم
extrusion press	اشترانق پرسه
drop press	پتک خودکار اهنگری
drill press	دستگاه مته
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drawing press	پرس کششی
die press	فشردن
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
crank press	پرس کششی اهرم
filter press	صافی فشاری
folding press	پرس خم کاری
forging press	پرس چکش کاری
hot press	مهره
hot press	منگنه ماشین اهار
hot press	مهره کشیدن
hot press	جلادادن
hot press	برق انداختن
hot press	اهار زدن
freedom of the press	ازادی نگارش
press conferences	مصاحبه مطبوعاتی
copying press	منگنه سوادبرداری
clothes press	گنجه جا رختی
press-ganged	دسته مامور جلب مشمولین
press-gang	دسته مامور جلب مشمولین
press gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press gang	دسته مامور جلب مشمولین
press boxes	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press box	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press-ups	از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press releases	مطلب مطبوعاتی
press-ganging	دسته مامور جلب مشمولین
press-gangs	دسته مامور جلب مشمولین
press conference	مصاحبه مطبوعاتی
clean and press	حرکت پرس وزنه برداری
printing press	ماشین چاپ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com