Dictiornary-Farsi | price freeze | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
price freeze	تثبیت قیمت ها


Other Matches

freeze	یخ بستن
freeze-up	ماشین
freeze out <idiom>
freeze-up	یخزدگیرودخانه
to freeze	از سرما یخ زدن
freeze-up	لولهوغیره
to freeze	احساس سردی کردن
freeze	حفظ توپ
freeze	محدودیت عدم امکان تغییر
freeze	منجمد شدن
freeze	بی اندازه سردکردن
to freeze out	ازکاروکسب انداختن
freeze	فلج کردن فلج شدن
freeze	ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freeze	یخ زدگی
freeze	افسردگی
freeze	مسدود کردن
freeze	ثابت نگاه داشتن
deep freeze	بستناک کردن
deep freeze	انبار کردن
to freeze ones blood	کسیرازهره ترک کردن
deep freeze	فریزر
anti-freeze	پاد یخ
anti-freeze	آبگونهی ضد یخ
deep freeze	به سرعت منجمدکردن
deep freeze	بستناکگر
freeze-dried	عملفریزوخشککردنغذا
freeze-frames	قاب ایستا
freeze-frames	قاب ایستایی
freeze-frame	قاب ایستا
freeze-frame	قاب ایستایی
deep freeze	تعلیق
deep freeze	به بعد موکول کردن
anti-freeze	ضد یخ
wage freeze	ثابت نگهداشتن دستمزد
wage freeze	انجماد دستمزد
freeze space	انبارسردخانه
freeze space	محوطه سردخانه
freeze drying	خشکاندن انجمادی
freeze dry	خشک کردن
to freeze ones blood	خون در رگ کسی افسرده
deep freeze	فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
quick freeze	بسرعت سرد کردن
deep-freeze	فریزر [غذا و آشپزخانه]
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
anti freeze pump	پمپ ضد یخ
mean price	قیمت متوسط
least price	حداقل قیمت
last price	اخرین قیمت حداقل قیمت
just price	قیمت منصفانه
just price	قیمت عادلانه
last price	قیمت اخر
asking price	قیمت آخر
asking price	قیمت مورد مطالبهی فروشنده
outside price	حد اکثر بها
price	ارزش پولی کالا
price	بها
price	قیمت گذاشتن
at any price	بهر قسمت که باشد
at any price	بهر بها
all in price	قیمت کل
all in price	بهای کامل
price	مبلغ شرطبندی
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
price	بها قائل شدن
price	قیمت
price	نرخ
price	ارزش
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
Without ( beyond , above ) price .	بی نهایت قیمتی
reasonable price	قیمت عادله
price support	قیمت حمایت شده از طرف دولت
quoted price	قیمت داده شده
retail price	بهای خرده فروشی
reasonable price	قیمت معقول
prohibitive price	بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
quoted price	مظنه
reduced price	بهای نازل
reduced price	بهای کاسته بهای تخفیف دار
ruling price	قیمت روز
retail price	قیمت خرده فروشی
resonable price	بهای عادله
reserve price	قیمت پایه در حراج
reserve price	قیمت نهایی بهای قطعی
reserve price	بهای قطعی
reserve price	اخرین بها
resale price	بهای خرده فروشی
repurchase price	قیمت بازخرید
regular price	قیمت عادی
resale price	قیمت فروش مجدد
sale price	قیمت فروش
price war	جنگ قیمتها
price setter	قیمت وضع کردن در انحصار
price rigidity	انعطاف ناپذیری قیمت
price responsiveness	انعطاف پذیری قیمت
price responsiveness	کشش قیمت
price reduction	کاهش قیمت
price ratio	نسبت قیمت
price of blood	دیه
price of blood	خون تاوان
price of blood	خون بها
price market	وضع کردن قیمت در انحصار
price list	لیست قیمت
price list	فهرست قیمت
price line	خط قیمت
price limit	حد قیمت
price stability	تثبیت قیمت
price stability	ثبات قیمت
price stabilization	تثبیت قیمت
price theory	اقتصاد خرد
price theory	نظریه قیمت
price taker	خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
price taker	قیمت را داده شده فرض کردن
price tag	اتیکت قیمت
price tag	برچسب قیمت کالا
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
price system	نظام قیمتی
price system	نظام قیمت
price support	حمایت قیمت
price support	تایید قیمت
price support	حمایت قیمتی
price support	تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price stabilization	ثبات قیمت
price levels	سطح قیمتها
To put a price on something .	روی چیزی قیمت گذاشتن
at a knock-down price	به قیمت مفت
wholesale price	قیمت عمده فروشی
reserve price	قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
very low price	ثمن بخس
upset price	کمترین بهای مقطوع درهراج
unjust price	قیمت ناعادلانه
unit price	بهای واحد
unit price	قیمت واحد
unit price	واحد قیمت
crash price	قیمت مفت
Every man has his price .	هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
At the price of. At the cost of .	به قیمت
We must settle the price first.	اول باید قیمت راطی کرد
Price are fixed here .	دراینجا قیمتها ثابت هستند
half-price	نیمبها
At all costs . At any price .	به هر قیمتی که شده
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
What is the price per week?	قیمت برای یک هفته چقدر است؟
cut-price	جنسحراجشده
half price	نصف قیمت
It's a steal at that price.	این قیمت مفت است.
give-away price	قیمت مفت
unit price	واحد بهاء
standard price	قیمت پایه
standard price	قیمت استاندارد
spot price	قیمت تمام شده
spot price	بهای جنس در معامله نقدی
spot price	قیمت برای فروش فوری
spot price	قیمت نقدی
sopt price	قیمت نقد
sopt price	قیمت فروش نقدی
sopt price	قیمت روز
shadow price	شبه قیمت قیمت ضمنی
shadow price	قیمت سایهای
selling price	قیمت فروش
trade price	قیمت صنفی
trade price	قیمت تجاری
trade price	قیمت تجارتی
trade price	قیمت عمده فروشی
trade price	بهای تجارتی
the price was not reasonable	بهای گزافی بران گذاشته بودند
the price was not reasonable	بهای ان معقول بنظر نمیرسید
terminal price	قیمت نهائی
terminal price	قیمت تحویل
target price	قیمت موردنظر
target price	قیمت مورد نظر
support price	قیمت حمایتی
supply price	قیمت تولیدکننده
supply price	قیمت عرضه
sale price	قیمت حراج
price level	سطح قیمت
price floor	حداقل قیمت
factor price	قیمت عوامل
expected price	قیمت پیش بینی شده
expected price	قیمت مورد انتظار
excess price	اضافه قیمت
excess price	قیمت اضافی
equilibrium price	قیمت در حالت توازن و تعادل
equilibrium price	قیمت تعادل
demand price	حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
current price	قیمت جاری
conversion price	قیمت تبدیل
conversion price	بهای تبدیل
computed price	قیمت ساختگی معادل administeredprice
computed price	قیمت محاسبه شده
competitive price	قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
competitive price	قیمت جاری
competitive price	قیمت رقابتی
close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
fair price	قیمت منصفانه
fair price	قیمت عادلانه
issue price	قیمت اعلام شده
increase in price	افزایش بهاء
incentive price	قیمت محرک