Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (2 milliseconds)
English
Persian
primary productivity
فراوردگی نخستین
Other Matches
productivity
فراورندگی
productivity
قدرت تولید بازدهی
productivity
باروری
productivity
قابلیت تولید
productivity
باراوری
productivity
بهره وری
productivity
بازدهی
productivity
سودمندی
productivity
حاصلخیزی باروری
productivity
فراورش
low productivity
تولید کم
low productivity
بازده پائین
margin productivity
حد بهره وری تولید
average productivity
بهره دهی متوسط
labor productivity
بهره دهی نیروی کار قدرت تولیدنیروی کار
labor productivity
بازدهی نیروی کار
factor productivity
بازدهی عوامل
factor productivity
بهره دهی عوامل
average productivity
بازدهی متوسط
marginal productivity
بازدهی نهائی
marginal productivity
بهره وری نهائی
net productivity
تولید خالص
per capita productivity
بهره وری سرانه
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
secondary productivity
فراوردگی دومین
total factor productivity
تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
marginal productivity theory of
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
diminishing marginal productivity
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
agricultural labor productivity
بهره دهی کارگر کشاورزی
total factor productivity
بازدهی کل عوامل
marginal productivity theory of
distribution
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
decreasing marginal productivity
بهره وری نهائی نزولی
primary needs
نیازهای نخستین
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
نخستین
primary
ورودی
primary
اصلی
primary
عمده
primary
مقدماتی نخستین
primary
ابتدایی
primary
اولیه
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
مقدماتی اصلی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary storage
انباره اولیه
primary personality
شخصیت نخستین
primary storage
حافظه اولیه
primary structure
ساختمان اصلی
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary processes
فرایندهای نخستین
primary position
موضع ابتدایی
primary planets
سیارات کبار
primary position
موضع اصلی
primary planets
سیارات عمده
primary products
محصولات اولیه
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary structure
ساختمان اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track
شیار اولیه
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary accused
متهم اصلی
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary root
ریشهاولیه
primary mirror
آئینهابتدائی
primary marshalling
راهاولیه
primary track
شیار اصلی
primary treatment
تصفیه نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary wire
سیم ورودی
primary zones
نواحی نخستین
primary standard
استاندارد اولیه
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert
پرهایاولیه
primary motivation
انگیزش نخستین
primary schools
دبستان
primary carbon
کربن نوع اول
primary cell
پیل ساده
primary center
مرکز عمده
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary carbon
کربن 1 درجه
primary body
جسم اولیه
primary colours
رنگهای اصلی
primary school
دبستان
primary education
اموزش ابتدایی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary mission
ماموریت اصلی
primary industries
صنایع اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary interest
مسئولیت اصلی
primary interest
هدف توجه اصلی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary group
گروه نخستین
primary emission
صدور اولیه
primary electron
الکترون اولیه
primary colors
رنگهای اصلی
primary drive
سائق نخستین
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary current
جریان ورودی
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
net primary production
تولید خالص نخستین
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com