Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
primary reinforcement
تقویت نخستین
Other Matches
reinforcement
فولادگذاری
over reinforcement
اضافه ارماتورگذاری شده
reinforcement
جوشن
reinforcement
تجدید قوا
reinforcement
استحکام
reinforcement
پاداش
reinforcement
توانده
reinforcement
وضع مجدد
reinforcement
مدد
reinforcement
تقویت
reinforcement
ارماتور
multiple reinforcement
تقویت چندگانه
covert reinforcement
تقویت نااشکار
conjunctive reinforcement
تقویت عطفی
social reinforcement
تقویت اجتماعی
continuous reinforcement
تقویت پیاپی
alternative reinforcement
تقویت متناوب
bar reinforcement
تقویت میله
chained reinforcement
تقویت زنجیرهای
concurrent reinforcement
تقویت همزمان
delayed reinforcement
تقویت درنگیده
differential reinforcement
تقویت افتراقی
reinforcement of shear
دوخت
reinforcement of weld
تقویت جوش
reinforcement schedules
برنامههای تقویت
schedules of reinforcement
برنامههای تقویت
spiral reinforcement
فولادگذاری مارپیچ
suspension reinforcement
ارماتور معلق
terminal reinforcement
تقویت پایانی
verbal reinforcement
تقویت کلامی
longitudinal reinforcement
[فولاد گزاری طولی در بتن]
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
transverse reinforcement
ارماتور عرضی
accidental reinforcement
تقویت اتفاقی
intermittent reinforcement
تقویت ناپیاپی
interval reinforcement
تقویت فاصلهای
longitudinal reinforcement
ارماتور طولی
longitudinal reinforcement
فولادگذاری طولی
mesh reinforcement
ارماتور مشبک فلزی
mixed reinforcement
تقویت مختلط
negative reinforcement
تقویت منفی
positive reinforcement
تقویت مثبت
orthogonal mesh reinforcement
شبکه ارماتور عمود برهم
primary needs
نیازهای نخستین
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
نخستین
primary
اولیه
primary
ابتدایی
primary
مقدماتی نخستین
primary
عمده
primary
اصلی
primary
ورودی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
مقدماتی اصلی
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary structure
ساختمان اصلی
primary structure
ساختمان اولیه
primary storage
حافظه اولیه
primary track
شیار اولیه
primary track
شیار اصلی
primary storage
انباره اولیه
primary position
موضع ابتدایی
primary processes
فرایندهای نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary products
محصولات اولیه
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary standard
استاندارد اولیه
primary treatment
تصفیه نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary covert
پرهایاولیه
primary marshalling
راهاولیه
primary mirror
آئینهابتدائی
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary schools
دبستان
primary accused
متهم اصلی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary colours
رنگهای اصلی
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary wire
سیم ورودی
primary zones
نواحی نخستین
primary root
ریشهاولیه
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary education
اموزش ابتدایی
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای اصلی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary current
جریان ورودی
primary center
مرکز عمده
primary cell
پیل ساده
primary carbon
کربن نوع اول
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary school
دبستان
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary body
جسم اولیه
primary carbon
کربن 1 درجه
primary drive
سائق نخستین
primary electron
الکترون اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary personality
شخصیت نخستین
primary planets
سیارات کبار
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary mission
ماموریت اصلی
primary motivation
انگیزش نخستین
primary position
موضع اصلی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary interest
هدف توجه اصلی
primary interest
مسئولیت اصلی
primary emission
صدور اولیه
primary group
گروه نخستین
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary industries
صنایع اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary colors
رنگهای نخستین
primary planets
سیارات عمده
net primary production
تولید خالص نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary cosmic rays
تابش کیهانی
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com