Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (2 milliseconds)
English
Persian
primary schools
دبستان
Other Matches
in the schools
مشغول دادن امتحانات دانشگاه
schools
مکتب نحله
schools
دانشکده
schools
مرکز اموزش نظامی
schools
تربیت اسب
schools
مکتب
schools
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
تادیب یا تربیت کردن
schools
رام کردن وعادت دادن
schools
بمدرسه فرستادن درس دادن
schools
تربیب کردن
schools
مدرسه
schools
اموزشگاه
schools
مکتب دبستان
schools
دبیرستان
schools
تحصیل در مدرسه
schools
تدریس درمدرسه
schools
مکتب علمی یافلسفی
schools
دسته
schools
گروه پرندگان
schools
دسته ماهی
schools
گروه
schools
جماعت
schools
جماعت همفکر
public schools
مدارس دولتی
private schools
مدرسه ملی
private schools
اموزشگاه خصوصی
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
reformatory schools
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
summer schools
مدرسه تابستانی
summer schools
کلاس تابستانی
grammar schools
مدرسه ابتدایی
schools of economics
مکتبهای اقتصادی
day schools
مدرسهی روزانه
prep schools
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
day schools
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
one of the sunni schools
Imam after jurisprudencenamed the Hanbalof ibn Ahmad حنبلی
Sunday Schools
مدرسهی یکشنبه
public schools
مدارس عمومی
trade schools
مدرسه حرفهای
finishing schools
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
middle schools
دبیرستان
junior schools
دوره اول دبیرستان
secondary schools
دبیرستان
high schools
مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools
دبیرستان
elementary schools
دبستان
reformatory schools
دارالتادیب
night schools
اموزشگاه شبانه
comprehensive schools
اموزشگاه جامع
infant schools
کودکستان
nursery schools
کودکستان
nursery schools
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding schools
اموزشگاه شبانه روزی
schools of economic thought
مکاتب اندیشههای اقتصادی
a comparison between European and Japanese schools
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary needs
نیازهای نخستین
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
ورودی
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
اولیه
primary
ابتدایی
primary
اصلی
primary
مقدماتی نخستین
primary
نخستین
primary
عمده
primary
مقدماتی اصلی
primary storage
حافظه اولیه
primary tenses
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary structure
ساختمان اولیه
primary position
موضع اصلی
primary structure
ساختمان اصلی
primary storage
انباره اولیه
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary position
موضع ابتدایی
primary processes
فرایندهای نخستین
primary products
محصولات اولیه
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary track
شیار اولیه
primary track
شیار اصلی
primary treatment
تصفیه نخستین
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary accused
متهم اصلی
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary root
ریشهاولیه
primary mirror
آئینهابتدائی
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary winding
سیم پیچ ورودی
primary wire
سیم ورودی
primary zones
نواحی نخستین
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary standard
استاندارد اولیه
primary covert
پرهایاولیه
primary marshalling
راهاولیه
primary planets
سیارات کبار
primary colours
رنگهای اصلی
primary center
مرکز عمده
primary center
مرکز اولیه
primary circuit
مدار ورودی
primary cluster
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary cognizance
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
پیچک راه انداز
primary colors
رنگهای نخستین
primary colors
رنگهای اصلی
primary cell
پیل ساده
primary carbon
کربن نوع اول
primary carbon
کربن 1 درجه
primary education
اموزش ابتدایی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
primary school
دبستان
primary gain
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
الکل 1 درجه
primary alcohol
الکل نوع اول
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary armament
جنگ افزار اصلی
primary body
جسم اولیه
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary current
جریان ورودی
primary interest
مسئولیت اصلی
primary interest
هدف توجه اصلی
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
نقاط مادی اولیه
primary mission
ماموریت اصلی
primary motivation
انگیزش نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary planets
سیارات عمده
primary inputs
نهادههای اولیه
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
primary drive
سائق نخستین
primary inputs
دادههای اولیه
primary industries
صنایع اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary electron
الکترون اولیه
primary group
گروه نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
primary vowel sounds
صداهای اصلی
primary cosmic rays
تابش کیهانی
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
to act through primary agents
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
middle primary covert
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
گیاهخواران
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
net primary production
تولید خالص نخستین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com