Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
English
Persian
print drying rack
میلهرنگیخشکشونده
Other Matches
over drying
خشک کردن بیش از حد
drying
خشک شونده
drying
خشک کننده
drying tube
لوله نمگیر
drying stove
کوره خشک کنی
drying shrinkage
افت بتن
drying shrinkage
انقباض بتن
drying furnace
کوره مخصوص خشک کردن
drying chamber
اطاق مخصوص خشک کردن
drying agent
خشک کننده
drying kiln
کوره خشک کننده
freeze drying
خشکاندن انجمادی
klin drying
خشک کنندگی کوره
oven drying
خشک کنندگی کوره
blow-drying
گیسو را خشک کردن
vaccum drying
خشک کردن در خلاء
tile drying chamber
اطاق هشت کاشی
air drying varnish
لاک خشک شده با هوا
film drying cabinet
مخزنخشککنندهعکس
abderthalden drying apparatus
دستگاه خشک کن ابدرهالدن
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
rack
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack up
بازی کردن- حساب کردن
on the rack
درفشار
on the rack
درشکنجه
rack
سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack
قطاع دندانه دار
rack
دندانه دار کردن
rack
شکنجه کردن
rack
خون مستاجررا در شیشه کردن
rack
بشدت کشیدن
rack
رنج بردن
rack
عذاب دادن
rack
چرخ دنده دار
rack
شکنجه
rack
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack
به هم بستن
rack
میله دندانه دار
rack
اشغال گیر
rack
طاقچه مقر
rack
قفسه مهمات و وسایل
rack
ردیف
rack
توری مشبک اشغال گیر
rack
قفسه
rack
طاقچه
rack
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack
چهارنعل کوتاه
rack
بار بند
rack
چنگک جا لباسی
rack
جاکلاهی
rack
چارچوب
rack
میله رنده
roof-rack
باربنداتومبیل
toast rack
شیارهایجداکنندهتوستر
go to rack and ruin
<idiom>
نتیجه بد حاصل کردن
rack one's brains
<idiom>
سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
rack one's brains
<idiom>
به مغز خود فشار آوردن
coat rack
محلآویزکت
hay rack
جای یونجه
hay rack
علف دان
spice rack
قفسه ادویه
rack and pinion
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
stamp rack
مهرچرخدندهدار
spool rack
جاقرقره
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equipment rack
پایهوسایل
trash rack
اشغالگیر
to rack rent
حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
to go to rack and ruin
نابودشدن
shelving rack
قفسه
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
luggage rack
جایچمدان
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
rack rent
اجازه گزاف بستن بر
rack rent
اجازه تمام سال
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
rack control
نوعی کنترل پروازی غیر دستی
pipe rack
چنگکپیپ
plate rack
جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
paper rack
جاکاغذی
shoe rack
چنگککفش
loading rack
سکوی بارگیری
cuvette rack
جاکووتی
bottle rack
جا بطری
burning rack
قاب باتری
card rack
طاقچه کارت
card rack
جای کارت
rack type cutter
شانه رنده
rack type cutter
اسکنه نوع شانهای
test tube rack
جای لوله ازمایش
pipet tray rack
جا پی پتی
print
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
print
به italic
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
to print out
چاپ کردن در عکاسی
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print
برود
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print out
چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
پس از اتمام کار جاری
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print
ماشین کردن
out of print
<adj.>
چاپ کالا تمام شده
print
منتشرکردن
print
طبع
print
چاپ
print
چاپ کردن
print
مواد چاپی
print
باسمه
print
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print
به جای چاپ یک حرف
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print
مشابه 7861
print
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print
گراوور
print
عکس چاپی
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
print
آخرین صفحه چاپ شده
print
فرمان PRINT
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
print
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print
حروف جوهری روی کاغذ
print
عنوان و..
the book is print
کتاب زیر چاپ است
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
news print
کاغذروزنامه
fine print
متن چاپ شده با حروف ریز
thrumb print
اثر شست
hoof print
اثر سم
thumb print
اثر شست
thumb print
جای شست
blue print
فون ابی
photo print
چاپ عکسی
photo print
چاپ عکس
annotated print
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
core print
تکیه گاه ماهیچه
contact print
چاپ به طریقه تماس
contact print
چاپ خشک
finger print
اثر انگشت
foot print
جای پا
foot print
رد پا
blue print
تون پلات ابی
lithographic print
چاپ سنگی
hoof print
جای سم
instant print
چاپ انی
blue print
زمینه ابی
blue print
رسم فنی
print reference
شماره سری عکس هوایی
screen print
چاپتصویر
print washer
رنگشور
cotton print
چیت
sprigged print
قلمکارگل وبته دار
print wheel
چرخ چاپ
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
print element
عنصر چاپ
print reference
شماره عکس هوایی
print queue
صف چاپ
print quality
کیفیت چاپ
print position
موقعیت چاپ
print position
مکان چاپ
print engine
مکانیسم چاپ
Print Manager
امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
print head
هد چاپ
print head
نوک چاپ
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print hammer
چکش چاپ
small print
حروف چاپی ریز
small print
چاپ ریز
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
print bar
میله چاپ
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
print engine
موتور چاپ
print chain
زنجیر چاپ
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
print controller
کنترل کننده چاپ
print density
تراکم چاپ
print dress
جامه چیت
print dress
لباس چیتی
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
print drum
طبله چاپ
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
print head drive
درایوسرپرینت
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
finger print department
اداره انگشت نگاری
print layout sheet
ورقه طرح چاپ
merge print program
برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com