Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
print reference
شماره عکس هوایی
print reference
شماره سری عکس هوایی
Other Matches
to print out
چاپ کردن در عکاسی
print
مشابه 7861
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print
به جای چاپ یک حرف
print
روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print
عنوان و..
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
گراوور
print
باسمه
print
ماشین کردن
print
منتشرکردن
print
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
فرمان PRINT
print
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print
حروف جوهری روی کاغذ
print
آخرین صفحه چاپ شده
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
پس از اتمام کار جاری
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print
برود
print
به italic
print
طبع
print out
چاپ اطلاعات ذخیره شده در کامپیوتر با چاپگر
print
چاپ
out of print
<adj.>
چاپ کالا تمام شده
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
چاپ کردن
print
مواد چاپی
print
عکس چاپی
print position
موقعیت چاپ
foot print
جای پا
foot print
رد پا
small print
حروف چاپی ریز
small print
چاپ ریز
hoof print
اثر سم
print position
مکان چاپ
print queue
صف چاپ
print quality
کیفیت چاپ
sprigged print
قلمکارگل وبته دار
finger print
اثر انگشت
contact print
چاپ خشک
contact print
چاپ به طریقه تماس
core print
تکیه گاه ماهیچه
cotton print
چیت
thumb print
جای شست
thumb print
اثر شست
thrumb print
اثر شست
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
the book is print
کتاب زیر چاپ است
print head
نوک چاپ
hoof print
جای سم
fine print
متن چاپ شده با حروف ریز
Print Manager
امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
print head
هد چاپ
print chain
زنجیر چاپ
print bar
میله چاپ
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
photo print
چاپ عکس
photo print
چاپ عکسی
news print
کاغذروزنامه
print wheel
چرخ چاپ
lithographic print
چاپ سنگی
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
print controller
کنترل کننده چاپ
print dress
لباس چیتی
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print hammer
چکش چاپ
print engine
موتور چاپ
print engine
مکانیسم چاپ
print element
عنصر چاپ
print drum
طبله چاپ
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
print dress
جامه چیت
instant print
چاپ انی
print density
تراکم چاپ
screen print
چاپتصویر
annotated print
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
print washer
رنگشور
blue print
رسم فنی
blue print
زمینه ابی
blue print
فون ابی
blue print
تون پلات ابی
reference
توصیه
reference
معرف
reference
ارجاع امر به داوری
reference
استفتاء کردن
reference
اشاره
reference
سفارش
reference
بازگشت مرجع
reference
اندیسی که ارجاعی به متن است
reference
لیست موضوعات مرتب شده
reference
راده
reference
سوابق
reference
مراجعه رجوع
reference
کتاب بس خوان بازگشت
reference
عطف
reference
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference
منبع
reference
ماخذ
reference
مراجعه و رجوع کردن
reference
مرجع
reference
مدارک
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
self reference
خود ارجاع
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference
معرفی
in reference to
با اشاره به
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
with reference to
عطف به
with reference to
با اشاره به
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference
دستیابی به محلی در حافظه
reference
ارجاع
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
reference
توصیه
print drying rack
میلهرنگیخشکشونده
print head drive
درایوسرپرینت
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
merge print program
برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
finger print department
اداره انگشت نگاری
print layout sheet
ورقه طرح چاپ
reference line
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
call by reference
فراخوانی با ارجاع
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
backward reference
ارجاع به عقب
point of reference
آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
reference book
کتابمرجع
frames of reference
چهارچوب داوری
cell reference
ارجاع سل
with reference to letter no
با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
circular reference
ارجاع چرخشی
delusion of reference
هذیان بخود بستن
explicit reference
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference
مرجع خارجی
external reference
ارجاع خارجی
sortie reference
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
sortie reference
شماره پرواز
frame of reference
چهارچوب داوری
cross-reference
ارجاع متقابل
cross reference
مراجعه متقابل
cross reference
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference
سیستم مختصات
cross reference
شبکه چهارخانه
cross reference
ارجاع متقابل
cross-reference
مراجعه متقابل
cross-reference
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference
سیستم مختصات
letter of reference
توصیه نامه
letter of reference
معرفی نامه
reference
[testimonial]
گواهی
reference
[testimonial]
مدرک
cross-reference
شبکه چهارخانه
forward reference
ارجاع به جلو
geographic reference
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
map reference
فهرست شناسایی نقشه
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference language
زبان مرجع
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference group
گروه مرجع
reference frame
دستگاه مقایسهای
reference electrode
الکترود مرجع
reference electrode
الکترود مبنا
reference edge
لبه مرجع
reference datum
سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference datum
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
implicit reference
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
reference cell
پیل مرجع
reference cell
پیل مبنا
reference axes
محورهای مرجع
reference address
نشانی مرجع
punctuation for reference
زیر واژه
ideas if reference
افکار عطفی
reference sheet
برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference sheet
برگ راهنما
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference signal
سیگنال مرجع
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference time
زمان مرجع
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com