Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 142 (8 milliseconds)
English	Persian
printing punch	منگنه کن با قابلیت چاپ
Other Matches
printing	چاپ
printing	طبع
printing	چاپ پارچه باسمه زنی
printing	عمل چاپ
calico printing	عمل باسمه کردن پارچه
line printing	چاپ سطری
non printing codes	کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
parallel printing	چاپ موازی
printing house	چاپخانه
printing ink	مرکب چاپ
group printing	چاپ گروهی
duplex printing	چاپ دورو
detail printing	چاپ جزئیات
bold printing	پر رنگ چاپ کردن
bidirectional printing	چاپ دو سویه
bidirectional printing	چاپ دو جهتی
background printing	چاپ پس زمینه
calico printing	چیت سازی
chained printing	چاپ زنجیرهای
printing office	چاپخانه
deferred printing	خیر در چاپ یک متن تا زمان دیگر
printing ink	رنگ چاپ
printing ink	منشور
lithographic printing	چاپگرچاپزغالی
printing calculator	ماشینحسابچاپگر
printing head	سرپرینتکننده
printing of messages	چاپپیغام
relief printing	چاپگربرجسته
printing presses	ماشین چاپ
magnetic printing	اثر کپی
printing press	ماشین چاپ
shadow printing	چاپ سایهای
printing machine	ماشین چاپ
intaglio printing	چاپتصویریحکاکی
hard contact printing	چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
printing receiving apparatus	دستگاه گیرنده ثبات
keyboard printing telegraph	تلگراف ثبات تکمهای
letter quality printing	چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
letter quality printing	خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
multiple pass printing	چاپ چند گذری
punch-up	بزن بزن
x punch	سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
y punch	سوراخ کارت ستونی .
zero punch	سوراخ صفر
punch	در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch-up	زد و خورد
punch-up	کتک کاری
punch	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch	منگنه کردن سوراخ کردن
punch	پانچ
punch	کوتاه قطور
punch	پهلوان کچل
punch	سوراخ کردن
punch	مهر کردن سوراخ
punch	توپ را با مشت زدن
punch	وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch	سوراخ ایجاد کردن
punch	وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch	بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch	قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch	منگنه
punch	مشت زدن بر
punch	مشت
punch	ضربت مشت قوت
punch	ضربه با مشت
punch	استامپ
punch	مهر
punch	سوراخ کن
punch	مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
ticket punch	بلیت سوراخ کن
punch position	موضع منگنه
punch position	محل منگنه
punch press	پرس منگنه
punch room	اطاق منگنه زنی
tape punch	نوار منگنه کن
punch the ball	مشت کردن دروازه بان
reproducting punch	منگنه تولید شده
sunday punch	کاراترین ضربه در بوکس
reproducting punch	منگنه تجدیدشده
punch plier	انبر منگنه کاری
to punch a hole in	سوراخ کردن
twelve punch	سوراخ سطر دوازدهم
You beat me to the punch.	تو از من سریعتر بودی.
To punch . To box .	مشت زدن
He has a strong punch.	ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
punch hole	گودالسوراخ
punch and pattern	سوراخوحککردن
punch-drunk	سر بههوایی
paper punch	کاغذسوراخکن
punch-ups	زد و خورد
punch-ups	بزن بزن
punch-ups	کتک کاری
punch-drunk	گیجی
zone punch	سوراخ دسته بندی
wad punch	سنبه
punch-drunk	مشت مستی
twelve punch	منگنه سطر دوازدهم
calculating punch	پانچ محاسباتی
punch-line	لب مطلب
digit punch	منگنه رقمی
double punch	منگنه مضاعف
draw punch	منگنه کششی
punch line	جمله اساسی واصلی
eleven punch	سوراخ ردیف یازدهم
gang punch	منگنه دسته جمعی
punch-line	جمله اساسی واصلی
punch-lines	لب مطلب
as ptoud as punch	بسیار متکبر و از خود راضی
card punch	کارت منگنه کن
card punch	دستگاه کارت منگنه
center punch	سنبه نشان
center punch	مرکز سوراخ
center punch	مرکز منگنه
chadless punch	منگنه بی خرده کاغذ
punch-lines	جمله اساسی واصلی
control punch	منگنه کنترلی
gang punch	منگنه گروهی
punch card	برگ منگنه
punch ball	گلابی تمرین بوکس
pull a punch	در موقع ضربه دست را کشیدن
control punch	پانچ کنترلی
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
numeric punch	منگنه عددی
punch card	کارت منگنه
multiple punch	منگنه چندگانه
milk punch	مشروبات مخلوط با شیر وقند
lever punch	منگنه اهرمی
kindey punch	ضربه خطا به پشت
punch line	لب مطلب
hollow punch	سمبه منگنه
to punch out [American E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
beat someone to the punch (draw) <idiom>	قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
punch card machine	ماشین کارت منگنه
to punch in [American E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
paper tape punch	منگنه کن نوار کاغذی
port a punch card	علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
paper tape punch	منگنه نوار کاغذی
punch paper tape	نوار کاغذی منگنه
Punch and Judy show	نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy shows	نمایش خیمه شب بازی
oval faced chaser punch	قلم خوشه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com