English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (2 milliseconds)
English Persian
priority targets هدفهای دارای تقدم
Other Matches
right of priority الویت
priority دارای ارجحیت ارجحیت پیام
priority تقدم
priority برتری
priority حق تقدم
priority اولویت
priority سبق تصرف
priority شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
right of priority حق تقدم
priority اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
priority سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
priority اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priority لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priority ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
targets نقطه برداشت یا قرائت
targets هدفی که می خواهید به آن برسید
targets مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targets کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targets دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
targets سپر
targets اماج
targets هدف مشخص
targets تیر نشانه
targets هدف گیری کردن
targets نشانگاه
targets هدف
targets نشان
targets تخته هدف
targets سیبل
targets برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets حد و مرز
targets گل
targets پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets هدف فرود هدف شمشیرباز
targets سینه حریف
priority of fires تقدم اتشها
priority of check تقدم کیش
priority processing پردازش اولیه
program priority اولویت برنامه
priority processing اولویت پردازی
time priority اولویت زمانی
time priority تقدم زمانی
to give priority to تقدم دادن به
to give priority to پیشی دادن به مقدم دانستن بر
urgent priority تقدم فوری
urgent priority تقدم حیاتی
priority intersection تقدم باراهفرعی
priority interrupt وقفه اولویت
emergency priority تقدم فوری
priority indicator نماینده اولویت
absolute priority اولویت مطلق
priority indicator اولویت نما
dispatching priority شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
issue priority تقدم توزیع اماد
emergency priority تقدم اضطراری
issue priority ترتیب تقدم توزیع
surface targets هدفهای روی سطح اب
group of targets گروه اماجها
deep targets هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
deep targets هدفهای عمیق
surface targets هدفهای سطحی
schedule of targets برنامه هدفها
schedule of targets برنامه اماجها
plan targets اهداف برنامه
monetary targets اهداف پولی
list of targets لیست هدفها
list of targets لیست اماجها
program of targets برنامه هدفها
program of targets برنامه اماجها
group of targets گروه هدفها
low priority work کاری که مهم نباشد
The planes pin- pointed the enemy targets . هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com