English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
prize poem شعری که جایزه برده است
Other Matches
poem چامه
poem شعر
poem منظومه
poem چکامه نظم
tone poem شعر دارای ترادف
tone poem شعر متشابه التلفظ
tone poem شعر سمفونی
structure of a poem سبک یاساختمان شعر
prose poem نثر مسجع
satirical poem هجویه
to set a poem to music اهنگ برای شعری ساختن
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
prize انعام جایزه
prize کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize انعام
prize جایزه
prize ممتاز
prize غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
to prize a ship کشتی رادردریابه غنیمت بردن
Nobel Prize جایزه نوبل
consolation prize جایزهی دلگرمی
prize-fighter بوکسور مشتزن
Ig Nobel Prize جایزه ایگ نوبل
prize-giving مراسماعطایجایزه
prize fight جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
booby prize جایزه تسلی بخش
brilliancy prize جایزه درخشندگی شطرنج
nobel prize جایزه نوبل
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
prize courts دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
prize fighting زد و خورد
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
prize man جایزه بر
prize money پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
prize ring گود مسابقه
prize ring محل مسابقه مشت زنی
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com