English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
Other Matches
procuring بدست اوردن
procuring اوردن
procuring تدارک کردن
procuring فراهم کردن
procuring تهیه کردن
procuring به دست اوردن
procuring تهیه و تحویل اماد
procuring تحصیل کردن جاکشی کردن
counselling and procuring an offence معاونت در جرم
activity تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity رکورد فعالیتهای انجام شده
activity روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity فعال یا مشغول بودن
self activity فعالیت خود بخود
activity بخش
activity قسمت یکان
activity کنش وری
activity فعالیت
activity کار چابکی
activity زنده دلی
activity اکتیوایی
activity سازمان
activity وفیفه
activity ماموریت عمل
activity کار
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
class ii activity فعالیت امادی طبقه 2
class i activity اجرای اماد طبقه 1
class i activity فعالیت امادی طبقه 1
business activity فعالیت بازرگانی
critical activity فعالیت بحرانی
low activity فعالیت پایین
major activity شعبه اصلی
major activity قسمت عمده فعالیت عمده
naval activity یکان دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
optical activity فعالیت نوری
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
random activity فعالیت تصادفی
transshipment activity سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
auxiliary activity فعالیت فرعی
aman of activity مردکاری
activity catharsis پالایش عملی
activity designator شاخص فعالیت یکان یا قسمت
activity drive سائق فعالیت
activity light چراغ فعالیت
activity analysis تحلیل فعالیت
activity coefficient ضریب فعالیت
activity chart نمودار فعالیت
activity of soil فعالیت خاک
activity quotient بهر فعالیت
activity rate نرخ فعالیت
activity ratio نسبت فعالیت
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
activity time زمان هر فعالیت
activity time مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
activity wheel گردونه فعالیت
aman of activity مردجدی
activity cycle چرخه فعالیت
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
force activity designator شماره ترتیب فعالیت یکان
file activity ratio نسبت فعالیت پرونده
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com