Dictiornary-Farsi | production of electricity from nuclear energy | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای


Other Matches

production of electricity from solar energy	دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
nuclear electricity	الکتریسیته هستهای
electricity production	تولیدالکتریسیته
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
nuclear energy	انرژی هستهای
nuclear binding energy	انرژی اتصال هستهای
nuclear fusion energy	انرژی ذوب هستهای
energy production	تولید انرژی
energy production	تولید نیرو
electricity	برق
electricity	الکتریسیته
Is there electricity?	آیا برق وجود دارد؟
electricity	مین نور یا گرما یا نیرو
electricity	نیروی کهربایی
He's always moaning that we use too much electricity.	او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
negative electricity	برق منفی
negative electricity	الکتریسیته منفی
electricity cut	قطع برق
animal electricity	الکتریسیته بدن
atmospheric electricity	برق جوی
hydro-electricity	برقحاصلازآب
electricity cut	خاموشی
magneto electricity	نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
electricity meter	کنتور برق
contact electricity	فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
electricity cut	رفتن برق
overcharged with electricity	دارای برق زیاد
voltaic electricity	برق ولتایی
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive electricity	برق مثبت
static electricity	الکتریسیته ساکن
static electricity	برق ساکن
electricity cable	کابلالکتریسیته
electricity distribution	توزیعالکتریسیته
mains electricity	منبع الکتریسیته محلی مشتریان
pyro electricity	گرما برق
thermo electricity	گرما برق
frictional electricity	برق مالشی
electricity transmission	انتقالالکتریسیته
induced electricity	الکتریسیته القائی
electricity generating room	اتاقتولیدالکتریسیته
waterproofed electricity supply	منبعالکتریسیتهضدآب
transformation of mechanical work into electricity	انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
The water and electricity have been cut off our conversation , the	آب وبرق ما قطع شده است
non-nuclear	ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
nuclear	مربوط به اتمی
non-nuclear	غیراتمی
non-nuclear	نااتمی
nuclear	هستهای
nuclear	مغزی
nuclear	اتمی
nuclear parity	همطرازی اتمی
nuclear radiation	تشعشع هستهای
nuclear radius	شعاع هسته
nuclear structure	ساختار هستهای
nuclear parity	قدرت اتمی یکسان
nuclear-free	مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear reaction	واکنش هستهای
nuclear stalemate	گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear power	انرژی هستهای
nuclear reaction	فرایند هستهای
nuclear power	نیروی هستهای
nuclear pile	پیل هستهای
nuclear strike	تک اتمی
nuclear strike	تک هستهای
nuclear particle	هستک
nuclear magneton	مگنتون هسته
nuclear fusion	همجوشی هستهای
nuclear fusion	گداخت هستهای
nuclear fusion	گداز هستهای
nuclear number	عدد جرمی
nuclear forces	نیروهای هستهای
nuclear fission	شکافت هستهای
nuclear fission	انشقاق هستهای
nuclear transformation	تبدیل هستهای
nuclear warfare	جنگ اتمی
nuclear warfare	میدان جنگ اتمی
nuclear winter	زمستان اتمی
nuclear membrane	عضوهستهای
nuclear fusion	ذوب هستهای
nuclear size	اندازه هسته
nuclear whorl	پیچهستهای
nuclear technology	تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise	گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear equipoise	گلوله اتمی ممنوعه
nuclear submarine	زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear reactor	پیل اتمی
nuclear reactor	راکتور هستهای
nuclear reactor	واکنشگاه هستهای
nuclear reactors	پیل اتمی
nuclear reactors	راکتور هستهای
nuclear reactors	واکنشگاه هستهای
nuclear families	خانواده هستهای
nuclear family	خانواده هستهای
nuclear number	عدد هستهای
nuclear corrosion	فرسایش هستهای
nuclear cell	پیل اتمی
nuclear charge	بار هسته
nuclear engineering	تکنولوژی هستهای
nuclear chemistry	شیمی هستهای
nuclear configuration	ترکیب هستهای
nuclear electron	الکترون هسته
nuclear detector	اشکارساز هستهای
nuclear dud	بمب عمل نکرده اتمی
nuclear boiler room	اتاقکمولدبخارهستهای
effective nuclear charge	بار موثر هسته
magnetic nuclear resonance	تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
civil nuclear powers	کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers	کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
nuclear power plant	تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power station	نیروگاه هسته ای
nuclear power plant	نیروگاه هسته ای
nuclear power station	نیروگاه هستهای
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
attack nuclear carrier	ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear powered submarine	submarine nuclear
nuclear magnetic resonance	تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
a declared [pronounced] opponent of nuclear power	مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
over production	محصول زیادی
production	محصول عمل
production	ارائه ساخت
production	ایجاد
production	تولید کردن
production	استخراج
production	حاصل دادن
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	ارائه
production	فراورده محصول
production	اقامه
production	تولید محصول
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	کنترل ساخت یک محصول
production	سرعت ساخت محصول
production	فرآورده کارگاه
production	فراوری
production	تولید
production	عمل اوری ساخت
production	ساخت مواد برای فروش
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	تولید دستهای
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production cost	هزینه تولید
food production	تولید غذا
production programme	برنامه تولید
factory production	تولید کارخانهای
production program	برنامه تولید
production coefficient	ضریب تولید
full production	تولید کامل
full production	تولید در حداکثرفرفیت
production cost	ارزش ساخت
production control	کنترل تولید
flow of production	گردش تولید
flow of production	جریان تولید
production routine	روال تولید
production technique	فن تولید
production technique	روش فنی تولید
production account	حساب تولید
forces of production	نیروهای تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production rule	تولید
production capacity	فرفیت تولید
factor of production	عامل تولید
production rule	قاعده
production process	روند ساخت
period of production	دوره تولید
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
mass production	بس فراوری
mode of production	وجه تولید
mode of production	طرز تولید
mode of production	شیوه تولید
mechanical production	تولید ماشینی
mass-production	تولید انبوه
means of production	وسایل تولید
mass production	تولید انبوه
mass production	تولید ماشینی
pilot production	تولید نمونه
means of production	ابزار تولید
production process	جریان تولید
production process	فرایند تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production period	دوره تولید
production part	بخش تولید
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production of oil	استخراج نفت
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production method	روش تولید
production management	مدیریت تولید
ingot production	تولید شمش
production index	شاخص تولید
power of production	نیروی تولید
mass production	تولید بمقدارزیاد
production efficiency	کارائی تولید
elasticity of production	کشش تولید
track production	شروع تعقیب هدف
track production	فهور هدف
branches of production	رشتههای تولید

production of electricity from nuclear energy

تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای