Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 149 (8 milliseconds)
English	Persian
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
progress	ترقی
progress	پیشرفت کار
progress	بهبود
progress	پیشروی
It is in progress. It is under way.	دردست اقدام است
progress	پیشرفت
progress	پیشرفت
progress	پیشرفت کردن
progress	پیشرفت پیشروی
progress	حرکت
progress	ترقی جریان
progress	گردش
progress	سفر
economic progress	ترقی اقتصادی
economic progress	پیشرفت اقتصادی
technical progress	پیشرفت فنی
to continue one's progress	پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
progress chaser	کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
royal progress	مسافرت شاهانه
progress chaser	نافر پیشرفت
progress payments	پرداختهای پیشرفت کار
progress payments	پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments	پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments	پرداخت تدریجی
progress report	گزارش پیشرفت کار
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
reaction progress	پیشرفت واکنش
in progress of completion	در دست تکمیل
pilgrim progress	سیاحت مسیخی
to make progress	پیشرفت کردن
to make progress	پیش رفتن
heavy fighting is in progress	دارد
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
heavy fighting is in progress	جنگ سختی جریان
Making fast progress.	سریع ترقی کردن
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
construction work in progress	هزینه ساختمانهای نا تمام
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .	ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
down payment	پیش قسط
payment	قسط
payment	وجه
payment	تادیه پول
non payment	عدم پرداخت
down payment	پیش پرداخت
non-payment	عدم پرداخت
on payment	دربرابر پول
on payment	باپول
on payment	در مقابل وجه
payment	کارسازی
payment	پرداخت
re payment	بازپرداخت
by payment	از طریق پرداخت
against payment	درمقابل وجه
against payment	در برابر پول
payment	تادیه
against payment	با پول
in payment of	درازای
in payment of	بعوض
in payment of	بجای
payment of an debt	وفاء دین
payment of a debt	اداء دین
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment on account	قسط
payment stopped	دستور عدم پرداخت
payment stopped	توقف پرداخت
payment terms	شرایط پرداخت
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
pre payment	پیش پرداخت
prompt payment	پرداخت فوری
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
terms of payment	شرایط پرداخت
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
suspension of payment	توقف
punctual payment	پرداخت در سر وعده
payment in kind	پرداخت جنسی
deferred payment	پرداخت مدت دار
as a partial payment	علی الحساب
average payment	پرداخت متوسط
payment by installments	پرداخت قسطی
installment payment	پرداخت قسطی
casual payment	مساعده
in part payment	علی الحساب
final payment	پرداخت نهایی
final payment	پراخت نهائی
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
deferred payment	پرداخت اتی
demand for payment	تقاضای پرداخت
casual payment	پیش پرداخت
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
date of payment	موعد پرداخت
deferred payment	پرداخت معوق
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
monthly payment	پرداخت ماهانه
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment in advance	پیش پرداخت
advance payment	پیش پرداخت
payment in full	پرداخت تمام
payment in full	پرداخت کامل
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
annual payment	پرداخت سالیانه
part payment	بیعانه قسط
part payment	پرداخت اقساطی
annual payment	قسط سالیانه
on account payment	پیش پرداخت
arrangement for payment by instalment	تقسیط
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
lump sum payment	پرداخت نقدی
lump sum payment	پرداخت یکجا
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
preferential claims payment	طلب ممتازه
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
payment in due cource	پرداخت به موقع
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
payment on account [American English]	قسط
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
fee [payment to professional people]	اجرت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com