English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
project technical report گزارش فنی طرح
project technical report گزارش فنی پروژه
Other Matches
technical report گزارش فنی
project فاهر کردن نشان دادن
project طرح یا پیشنهاد کردن
project تصورکردن تصویر کردن
project طرح نقشه
project پیشنهاد پلان
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project کاربرنامه ریزی شده
project نقشه کشیدن
project طرح ریزی کردن
project برجسته بودن
project پیش افکندن
project پیش افکند
project پرتاب کردن
project طرح
project نقشه
project پروژه پروژه افکندن
project پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project پیشنهاد کردن
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project library کتابخانه پروژه
project evaluation ارزیابی طرح
project control کنترل پروژه
project appraisal ارزشیابی طرح
project appraisal ارزشیابی پروژه
research project طرح پژوهشی
project section بخش تهیه پروژه ها
features of project اجزاء اصلی یک طرح
to shunt a project کنارگذاشتن یک پروژه
project loans قرضههای مربوط به پروژه ها
project manager مدیر طرحها
scale of project وسعت طرح
project selection گزینش طرح
project selection انتخاب پروژه
project section بخش تهیه طرحها
project schedule زمان بندی پروژه
project planning نقشه کشی ساختمان
project plan طرح پروژه
project method روش اموزش طرحی
project manager مدیر پروژه
project manager مدیر پروژه ها
scale of project اندازه طرح
housing project تهیهمسکن
To implement a project. طرحی را پیاده کردن
There is a hitch in this project. این طرح یک جایش گیر دارد
The project fell through ( got nowhere). این طرح بجایی نرسید
technical know how دانش فنی
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical صناعت
technical تخصصی
technical فنی
technical اصطلاحات وقواعد فنی
technical فن
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical صنعتی
technical اختصاصی
technical اصولی اجرایی
technical متغیر
technical دگرگون شونده
technical کم اهمیت
long term project پروژه طویل مدت
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
project management program برنامه مدیریت پروژه
Public opinion is against the project. عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
project management system سیستم مدیریت پروژه
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
economic life of a project دوره اقتصادی طرح
The project was terminated as of July 1. پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
multi prupose project طرح چند منظوره
technical characteristics خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical bureau دفتر فنی
technical coefficients ضرائب فنی
technical development توسعه فنی
technical education اموزش فنی
technical data اطلاعات فنی
technical data عوامل فنی
technical producer محصولاتتخصصی
technical bulletin نشریه فنی
technical bulletin بولتن فنی
technical infringement خطاهای فنی
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
technical assistance کمک فنی
technical analysis آنالیز کردن
technical college دانشکده فنی
technical analysis تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical terms شرایطدگرگونی
technical assistance کمکهای فنی
technical equipment تجهیزات فنی
technical escort اسکورت فنی
technical school مدرسه فنی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
technical services خدمات فنی
technical specifications مشخصات فنی
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
technical standards معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical studies بررسی فنی
technical support پشتیبانی فنی
technical teaching اموزش فنی
technical translator مترجم فنی
technical university دانشگاه فنی
technical writer نویسنده فنی
technical colleges دانشکده فنی
technical colleges مدرسه عالی فنی
technical college مدرسه عالی فنی
technical school اموزشگاه فنی
technical progress پیشرفت فنی
technical personnel کادر فنی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical foul خطای فنی
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical produce نولیداتتخصصی
technical foul خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical grade خلوص صنعتی
technical knockout ناک اوت فنی
technical language زبان فنی
technical language زبان تخصصی
technical manual ائین نامه فنی
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical manual دستور فنی
senior technical college دانشگاه فناوری
technical equipment compartment قسمتوسایلتخصصی
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
technical sales and distribution فروش فناوری و پخش
technical identification band نوارمشخصههایتکنیکی
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
report گزارش دادن
report اطلاع دادن
report شایعه
report مدرک
report معرفی کردن خود
report گزارش دادن به
report صدای شلیک
report خبر
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گواهی
report خبردادن
report گزارش دیدبانی
report گزارش
report صدا
report انتشار
report شهرت
the report goes چنین گویند
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact report گزارش اخذ تماس
command report گزارش فرماندهی
annual report گزارش سالیانه
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report گزارش کوتاه
annual report گزارش سالانه
to report for duty برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report گزارش شفاهی
report cards کارنامه
report card کارنامه
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
fitness report تعرفه خدمتی
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
quarterly report گزارش سه ماهه
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
press report گزارش خبری
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
report generation تولید گزارش
schedule report گزارش زمانبندی شده
school report گزارش اموزشگاه
self report inventories پرسشنامههای خودسنجی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
situation report گزارش وضعیت
snap report گزارش فوری یا انی
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
status report گزارش وضعیت
subemit a report گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
survey report گزارش بازرسی
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
readiness to report حاضر جوابی
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
report file فایل گزارش
report generator گزارش زا
report generator مولد گزارش
report generator نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator برای تامین گزارش کامل
report generator تولیدگزارش
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
report program برنامه گزارش
report generation گهارش زایی
report writer گزارش نویسی
report writer نویسنده گزارش
progress report گزارش پیشرفت کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com