Dictiornary-Farsi | prompt payment | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 142 (7 milliseconds)

English	Persian
prompt payment	پرداخت فوری


Search result with all words

To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
Other Matches

to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
prompt	بیدرنگ
prompt	کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt	عکس العمل
prompt to go	اماده برای رفتن
prompt to go	اماده رفتن
what is the prompt	مهلت ان چقدراست
prompt	پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt	نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompt	بفعالیت واداشتن
prompt	برانگیختن
prompt	سریع عاجل
prompt	اماده
prompt	چالاک سوفلوری کردن
prompt	سریع
prompt	فوری
prompt	نقدی
prompt	سریع کردن
prompt deployment	گسترش مناسب
prompt dower	مهر عندالمطالبه
prompt dower	مهر معجل
prompt radiation	تشعشع کامل
prompt side	قسمتاضطراری
cash prompt	نقد فوری
dos prompt	اعلان DOS
system prompt	اعلان سیستم
prompt deployment	گسترش فوری
prompt delivery	تحویل فوری
for prompt cash	نقدا`
for prompt cash	فی المجلس
prompt box	جای سخن رسان یا سوفلور
dot prompt	نقطه اعلان
prompt book	نسخه سخن رسان
opposite prompt side	طرفکاملابرعکس
This company guarantees prompt delivery of goods.	این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
on payment	دربرابر پول
re payment	بازپرداخت
on payment	در مقابل وجه
non payment	عدم پرداخت
in payment of	درازای
in payment of	بجای
in payment of	بعوض
on payment	باپول
against payment	با پول
payment	قسط
payment	وجه
payment	تادیه پول
payment	پرداخت
down payment	پیش پرداخت
non-payment	عدم پرداخت
down payment	پیش قسط
payment	تادیه
against payment	درمقابل وجه
payment	کارسازی
by payment	از طریق پرداخت
against payment	در برابر پول
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment on account	قسط
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment in full	پرداخت تمام
payment of an debt	وفاء دین
payment of a debt	اداء دین
payment in kind	پرداخت جنسی
payment in full	پرداخت کامل
payment stopped	دستور عدم پرداخت
payment stopped	توقف پرداخت
suspension of payment	توقف
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
terms of payment	شرایط پرداخت
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
punctual payment	پرداخت در سر وعده
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
pre payment	پیش پرداخت
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
payment terms	شرایط پرداخت
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
payment in advance	پیش پرداخت
casual payment	پیش پرداخت
installment payment	پرداخت قسطی
in part payment	علی الحساب
final payment	پرداخت نهایی
final payment	پراخت نهائی
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
average payment	پرداخت متوسط
demand for payment	تقاضای پرداخت
casual payment	مساعده
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
deferred payment	پرداخت اتی
as a partial payment	علی الحساب
deferred payment	پرداخت مدت دار
deferred payment	پرداخت معوق
date of payment	موعد پرداخت
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
payment by installments	پرداخت قسطی
part payment	بیعانه قسط
part payment	پرداخت اقساطی
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
advance payment	پیش پرداخت
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
on account payment	پیش پرداخت
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
monthly payment	پرداخت ماهانه
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
payment by instalments	پرداخت به اقساط
annual payment	پرداخت سالیانه
payment in advance	پیش پرداخت کردن
annual payment	قسط سالیانه
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
arrangement for payment by instalment	تقسیط
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
lump sum payment	پرداخت نقدی
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
preferential claims payment	طلب ممتازه
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
payment in due cource	پرداخت به موقع
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
lump sum payment	پرداخت یکجا
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
fee [payment to professional people]	اجرت