English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
Other Matches
exchange of property for property مبادله مال به مال
all that property تمام ان دارایی یامال داازدست دادم
property مایملک
property علاقه مایملک
given property عین موهوبه
to come into a property مالی را صاحب شدن
to come into a property دارایی را بدست اوردن
property دارایی
property مال
property خاصیت
property صفت خاص
property استعداد
property ویژگی
property دارائی
property ملک
government property مال دولتی
special property مالکیت خاص
mortgage property عین مرهونه
men of property صاحبان املاک
men of property ملک داران
forming property قابلیت شکل پذیری
standing property اعیان
standing property اعیانی
space above property فضای قسمت بالای ملک
rural property کشتزار کشتخوان
installation property مایملک موسسه
installation property دارایی قسمت
immovable property مال غیر منقول
property voucher اسناد داراییی
public property مال عمومی
qualified property مالکیت محدود
real property اموال غیرمنقول
real property دارایی غیر منقول
rural property ملک زراعتی
fixed property سرمایه ثابت
fixed property اموال غیر منقول
financial property داراییهای پولی
endowed property مال وقفی
endowed property موقوفه
state property دارائی دولت
state property اموال عمومی
tangible property دارائی مادی
tangible property دارائی عینی
cutting property خصوصیت برش
corpus of property عین مال
endowed property عین موقوفه
endowed property مال موقوفه
financial property اموال پولی
extensive property خاصیت مقداری
expendable property کالای مصرفی اماد مصرفی
expendable property اماد مصرف شدنی
literary property حق مالکیت ادبی
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
withholding property حبس کردن مال
withholding property تحبیس
confiscation of property مصادره مال
moveable property دارائی منقول
post property اموال پادگانی
post property اموال پادگان
private property مالکیت خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private property دارایی شخصی
private property دارایی شخصی بلامعارض
property book دفتر دارایی یکان
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
personal property دارایی شخصی منقول
personal property مایملک شخصی
movable property مال منقول
mortgaged property مال مرهونه
moveable property مال منقول
offences against property جرائم بر علیه اموال
onerous property دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
owner of a property مالک
owner of a property صاحب ملک
personal property اموال شخصی
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
property tax مالیات بر املاک و مستغلات
landed property عقار
landed property ملک
landed property مستغل
property tax مالیات مستقلات
property tax مالیات دارایی
property voucher سند اموال
intangible property دارائی غیر قابل لمس
property sort جور کردن خاصیتی
leasehold property عین مستاجره
property rights حقوق مالکیت
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
property insurance بیمه دارائی
property list سیاهه خواص
mortgaged property عین مرهونه
property officer افسر اموال
mortgage property مال مرهون مال به رهن گذاشته شده
literary property حق تالیف
property officer افسر ذیحساب اموال
installation property اموال قسمت
community property اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
tangible property دارائی محسوس
adventitious property دارایی که بطورغیر مستقیم به ارث برسد
adhesive property خاصیت چسبندگی
the property was vested in him ملک براومقررگردید
absorption property خاصیت جذب
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
to vest a property in any one ملکی رابکسی واگذارکردن
to vest a property in any one ملکی را بتصرف کسی دراوردن
vest a property in someone ملکی را به کسی واگذار کردن
associative property شرکت پذیری [ریاضی]
Life and property . جان ومال
property line خطاملاک
property book دفتر اموال
the property was vested in him ملک باورسید
class i property اموال طبقه 1
tangible property اموال عینی
tangible property اموال ملموس
class ii property کالای طبقه 2
the book is my property کتاب مال من است
attachment of property توقیف مال
the entire property تمامی ملک
class ii property اموال طبقه 2
class i property کالای طبقه 1
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
cold forming property قابلیت شکل دهی
property with unknown owner مال مجهول المالک
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
installation property book دفتر دارایی قسمت یا یکان
property kept in safe custody مال محرز
legal right toa property حق قانونی نسبت به ملکی
property of unknown ownership مال مجهول المالک
property of unknown ownership اموال مجهول المالک
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
quench aging property قابلیت بهسازی
dishonest removal of property ربودن مال
lost property office دفتر اشیای گم شده
jointly owned property مال مشترک
cold working property قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
anti knock property خاصیت ضدضربه
anti knock property درجه اکتان
administrator of an endowed property متولی مال موقوفه
acquisition of unclaimed property حیازت مباحات
accident damage to property خسارت اتفاقی وارده بردارایی
division or delimitation of property افراز
dishonest removal of property سرقت
misappropriation of public property تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
master تسلط یافتن
master of سرپرست گروه شکار روباه
master اصلی
master ماهر شدن در چیزی
master کسب مهارت کردن
master's فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master چیره دست
master رام کردن
master تسلط یافتن بر
master ارباب استاد
master کارفرما
master چیره دست شدن
master رئیس
master مدیر مرشد
master پیر
master صاحب
master ماهرشدن
master دانشور
master off استاد شمشیربازی
master استادشدن
master خوب یادگرفتن
master کاپیتان کشتی
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master ارباب صاحب
master ماهر شدن
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
to be a master of در اختیار خودداشتن
to be a master of دارا بودن
master سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master استاد شطرنج
master مخدوم
master قطعه کار اصلی
master جامع
master مدل اصلی
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
the master خداوند
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
the master در
levy a sum on a person's property به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
accountable property officer's bond دفتر افسر ذیحساب اموال
levy a sum on a person's property تامین خواسته کردن
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
singing master اموزگار سرایش
ship's master افسرارشد کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com