English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
public goods کالاهای عمومی
Other Matches
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
goods جنس
goods امتعه
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods کالاهای موجود
goods کالاها
goods اجناس
goods کالا
competitive goods کالاهای مورد رقابت
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
mixed goods کالاهای مختلط
dress goods قماشهای زنانه
discount of goods تخفیف روی کالا
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
yard goods اجناس ذرعی
fate of goods وضعیت کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
narrow goods کاذی باریک
checking of goods بررسی امتعه
nondurable goods کالاهای بی دوام
Contraband goods. کالای قا چاق
carriage of goods حمل و نقل کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
capital goods دارایی ثابت
capital goods کالاهای سرمایهای
collection of goods دریافت کالا
collective goods کالاهای جمعی
narrow goods نوار قیطان
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
complementary goods کالاهای مکمل
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
business goods کالای تولیدی
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
producer goods کالاهای سرمایهای
investment goods کالاهای سرمایهای
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
inwards goods کالاهای وارداتی
goods on consignment کالاهای امانی
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
knit goods کش بافت
knit goods کالای کش بافت
goods receiving کالاهای درحال تحویل
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
hard goods اجسام سخت
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate goods کالاهای واسطه
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
heavy goods ماشین الات سنگین
heavy goods محصول صنایع سنگین
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
finished goods کالاهای ساخته شده
final goods کالا برای مصرف نهائی
final goods کالای نهائی
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
fancy goods کالاهای تجملی
goods wagon واگنحملکالا
manufactured goods کالایکارخانهساز
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
finished goods کالاهای اماده فروش
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
lien on goods حق حبس کالا
durable goods کالاهای بادوام
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
goods train قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods trains قطار حمل کالا
goods intake کالاهای دریافتی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
transport of goods حمل و نقل بار
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
stolen goods مال مسروقه
transport of goods رفت و آمد بار
producer goods کالاهای تولیدی
stolen goods کالای مسروقه
substitute goods کالاهای جانشین
goods train قطار باربری
prohibited goods اشیاء ممنوع
secondhand goods کالاهای دست دوم
smuggled goods کالای قاچاق
soft goods کالاهای بی دوام
soft goods کالاهای مصرف شدنی
spot goods کالاهای موجود
spot goods کالاهای اماده تحویل
staple goods کالای بسیار ضروری
stolen goods اموال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
dry goods خشکبار
dry goods اجناس خشک
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
consumer goods اشیاء مصرفی
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
consumer goods کالاهای مصرفی
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance of goods قبول کردن کالا
consumer goods کالای مصرفی
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
overdue goods کالاهای تحویل نشده
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
substandard goods اجناس بنجل
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods perishables
supporting goods کالاهای حمایتی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
on receipt of the goods برسیدن کالا
order for goods سفارش کالا
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
on receipt of the goods بوصول کالا
mass production of goods تولید انبوه کالا
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
receiver of stolen goods مال خر
mass production of goods تولید توده وار کالا
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
labor intensive goods کالاهای کاربر
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
man made goods کالاهای ساخت بشر
bogie goods truck کامیونحملکالا
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
goods received note برگه دریافت کالا
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
bogie goods van واگنحملکالا
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
public اجتماعی
public سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public عامه اشکار
public عموم
public عمومی
public همگانی ملی
public a وکیل عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com