Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
Other Matches
go to school
خواننده میله نوری
school
مرکز اموزش نظامی
school
تربیت اسب
school
مکتب
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
تادیب یا تربیت کردن
school
رام کردن وعادت دادن
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school
پایهدبسبان
to go to school
باموزشگاه رفتن
to go to school
درس خواندن
the school is out
مدرسه تعطیل است
school
دانشکده
school
مکتب نحله
school
مدرسه
school
اموزشگاه
school
مکتب دبستان
school
دبیرستان
school
تحصیل در مدرسه
school
تدریس درمدرسه
school
مکتب علمی یافلسفی
school
دسته
school
جماعت همفکر
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
تربیب کردن
school
گروه پرندگان
school
دسته ماهی
school
گروه
school
جماعت
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
school figures
حرکات اسب
foundation school
اموزشگاه موقوف
hedge school
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school
اموزشگاه پست
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate
هم شاگردی
school mate
هم مدرسه
school fellow
هم شاگردی
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
school fellow
هم مدرسه
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law
دانشکده حقوق
leipzig school
مکتب لایپزیک
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
association school
مکتب تداعی
austrian school
یزر و بوهم باورک
austrian school
مکتب اتریشی
banking school
مکتب بانکداری
grammar school
مدرسه ابتدایی
secondery school
مدرسه متوسطه
school year
سال تحصیلی
school truancy
مدرسه گریزی
school teacher
اموزگار
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report
گزارش اموزشگاه
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
school phobia
مدرسه هراسی
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
grade school
مدرسه ابتدایی
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
reform school
دارالتادیب نوجوانان
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
school center
مرکز اموزش
school counselor
مشاور مدرسه
school divine
طلبه
normal school
دارالمعلمین
normal school
دانش سرا
roman school
مکتب رفائیل
raphael school
مکتب رفائیل
orthodox school
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
one of the sunni school
شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
preliminary school
مدرسه ابتدائی
principal of a school
مدیر اموزشگاه
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school
مکتب ریاضی
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school
کودکستان
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school
مکتب منچستر
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
school drop out
افت تحصیلی
school drop out
ترک تحصیل کرده
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
school divine
اموزگارالهیات
nancy school
مکتب نانسی
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
salpetriere school
مکتب سالپتریر
monetary school
مکتب پولی
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
orthodox school
مکتب کلاسیک
special school
اموزشگاه استثنایی
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school
آموزشگاهرانندگی
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone
قلمرومدرسه
The last school day.
آخرین روز مدرسه
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
school age
سالهای تحصیل
comprehensive school
اموزشگاه جامع
middle school
دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
secondary school
دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
high school
دبیرستان
elementary school
دبستان
primary school
دبستان
school friend
دوستمدرسهای
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
school shooting
تیراندازی در مدرسه
secondery school
دبیرستان
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
infant school
کودکستان
nursery school
کودکستان
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
private school
مدرسه ملی
private school
اموزشگاه خصوصی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
vienna school
مکتب وین
training school
کاراموزگاه
training school
اموزشگاه حرفهای
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
to leave school
ترک تحصیل کردن
theological school
مدرسه علوم دینی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
summer school
مدرسه تابستانی
summer school
کلاس تابستانی
technical school
مدرسه فنی
technical school
اموزشگاه فنی
vocational school
اموزشگاه حرفهای
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
zurich school
مکتب زوریخ
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school
پیش دبستانی
school age
سن مدرسه
night school
اموزشگاه شبانه
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school
مهدکودک
trade school
مدرسه حرفهای
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
pre-school
شیرخوارگاه
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
day school
مدرسهی روزانه
school age
سن آغاز تحصیل
parnassian school of poets
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
go to the school of hard knocks
<idiom>
در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks
<idiom>
نخوانده ملا شدن
school age children
کودکان واجب التعلیم
school of hard knocks
<idiom>
تجربه عادی از زندگی
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
senior high school
مدرسه متوسطه
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
junior high school
دبیرستان مقدماتی
marginal utility school
قرار داد
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
Children start school at the age of 7.
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
public
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public
همگان
public
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public d.
زمین خالصه
the public
عموم مردم
public
ملت
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
the public
عامه
in public
علنا"
in public
علنی
public
ملی
public
همگانی ملی
public
عمومی
public
اجتماعی
public a
وکیل عمومی
public
مردم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com