English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English Persian
quarter note نت یک چهارم
Other Matches
quarter یک چارک چهارک
quarter چارک
quarter کوی بخش
quarter برزن
to ask for quarter امان خواستن
to ask for quarter زنهارخواستن
quarter زنهار
quarter زنهار دادن
quarter یک چهارم
quarter پناه بردن به
quarter به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
quarter محله
quarter اقامتگاه
quarter مدت سه ماه برزن
quarter ربع
quarter یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
to ask for quarter دخیل شدن
three-quarter سه ربع
three-quarter سه چهارم
to ask for quarter بخشش طلبیدن
first quarter تربیع اول
quarter چهار یک
on the quarter در جهت پاشنه ناو
quarter بخش ربعی
last quarter تربیع دوم
quarter deck پاشنه
four quarter hold ایپون
four quarter hold ضربه فنی
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
quarter boom بوم پاشنه
quarter boom تیرک پاشنه
quarter brick کلوک
quarter-final یک چهارم نهایی
quarter day روز پرداخت قسط
quarter-finals یک چهارم نهایی
quarter day موعدپرداخت
admiral's quarter بخش سرفرماندهی
quarter final یک چهارم نهایی
quarter session محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
quarter ditch نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
quarter-deck ربععرشه
to cry quarter فریادامان یادخیل زدن
to give quarter زنهاردادن
to give quarter امان دادن
turing this quarter در این سه ماهه
nose of the quarter دماغهیکچهارمی
three-quarter coat کتسهربع
three-quarter sleeve آستینسهربع
cross-quarter [آرایش گل چهار برگی]
quarter [year] سه ماه
quarter [year] دوره سه ماهه
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
quarter hour پانزده دقیقه
quarter horse اسب پرتحمل
quarter hour ربع ساعت
quarter landing پاگرد پله با 081 درجه گردش
quarter moon تربیع
quarter of an hour یک چهارم سده
quarter phase دو فاز
quarter sessions دادگاه استینافی
quarter horse اسب کوتاه وپر طاقت
residental quarter منطقه مسکونی
quarter wind باد موافق
quarter staff نیزه چوبی
center of quarter circles مرکز یک چهارم دایره ها
shorted quarter wave line خط ربع موج بسته
open quarter wave line خط ربع موج باز
to take note of ملاحظه کردن
Please note [that] ... قابل توجه است که
i will note it down یاد داشت میکنم
note of a نشان شگفت
note of a علامت تعجب
take note اتخاذ سند کردن
whole note گرد
take note of اتخاف سند کردن
d. note درخواست پرداخت
note pro-memoria
note توجه کردن ذکر کردن
note نت موسیقی نوشتن
note ملاحظه کردن
note بخاطرسپردن
note ثبت کردن
note یادداشت کردن
note تبصره یادداشت ها
note خاطرات یادداشت
note اسکناس
note تذکر
note یادداشت
note نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note نامه رسمی
note تبصره قبض
note سند
note تفسیر
note درنظر گرفتن
note توجه
note کلید پیانو
note اهنگ صدا نت موسیقی
promissory note برگه بدهی
promissory note سند بدهی
demand note چک تمسک
promissory note سند ذمهای
sick note گواهیپزشکیاستعلاجی
promissory note اسناد اعتباری
promissory note فته طلب یا پته طلب قبض عندالمطالبه
credit note اعلامیه بستانکاری
credit note صورت وضعیت اعتباری
credit note برگ بستانکار
credit note سند بدهی
promissory note سفته
note of hand قبض عندالمطالبه
to make a note of یاد داشت کردن
treasury note اسکناس صادره از طرف خزانه
verbal note شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
worthy of note قابل ملاحظه
sixteenth note نت یک شانزدهم
half-note نیم پرده
time note سند یا قبض مدت دار
half note نیم پرده
note values انواعنت
to sund a note نواختن یک نت
promissory note فته طلب
rectification note اصلاحیه
recommendatory note پی نوشت
advice note حواله پیش پرداخت
advice note دستورپیش پرداخت
contract note سند قرارداد
demand note سفته
consignment note بارنامه
eighth note نت اکتاو
eighth note نت یک هشتم
consignment note سند ارسال کالا
foot note پی نوشت
foot note پانوشت
foot note زیرنویس
consignment note اعلامیه حمل
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
freight note صورتحساب هزینه حمل
demand note مطالبه نامه
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
contract note سند مقاطعه توافق نامه
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cover note گواهی پوشش بیمه
covering note بیمه نامه موقت
contents note فهرست محتوای بسته بندی
debit note سند هزینه
debit note صورتحساب بدهی
debit note رسید بدهکار
delivery note حواله تحویل
freight note سندکرایه و بارکشی
note book دفتریاد داشت
packing note گواهی بسته بندی
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
packing note فهرست بسته بندی
note paper کاغذ نویسی
note paper کاغذ رقعهای
note verbal verbal
bank note پول
bank note اسکناس
bank note چک تضمین شده
issue note برگه صدور
marginal note حاشیه
note book دفتر کتابچه
key note مایه نما
key note معرف مایه
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
advice note یادداشت اطلاع
borrower's note قبض بدهکاری
ground note نت زمینه
air consignnment note قبض حمل هوایی
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
A sharp note(reply). نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
goods received note برگه دریافت کالا
block note paper دسته کاغذیاد داشت
materials returned note یادداشت مواد عودت داده شده
railway consignment note سند ارسال کالا با راه اهن
materials returned note برگه مواد برگشتی
inland waterway consignment note صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
To make an apt remark . To stpike the right note. بجا سخن گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com