Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (5 milliseconds)
English
Persian
quasi atom
شبه اتم
Other Matches
atom
قلم تجزیه ناپذیر
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
ذره
atom
هسته
atom
اتم
atom
جوهر فرد جزء لایتجزی
atom
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
hot atom
اتم داغ
hydrogen like atom
اتم هیدروژن مانند
interstitial atom
اتم درون شبکهای
ligating atom
اتم لیگاند شونده
meutral atom
اتم خنثی
multidentate atom
اتم چند الکترونی
one electron atom
اتم تک الکترونی
unshifted atom
اتم جابجانشده
thomson atom
اتم تامسون
gramme atom
اتم- گرم
gram atom
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
atom bomb
بمب اتمی
atom number
عدد اتمی
atom rocket
موشک اتمی
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
atom samshing
انفجار اتمی
bohr atom
اتم بوهر
coordinating atom
اتم کوئوردیناسیون دهنده
bridging atom
اتم پل ساز
atom bombs
بمب اتمی
negatively ionized atom
اتم بایونش منفی
negatively ionized atom
اتم منفی- یونیده
excited atom density
چگالی اتمهای تحریک شده
bohr rutherford atom
اتم بور- رادرفورد
quasi
شبیه
quasi
شبه
quasi
بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi
مشابه
quasi-
که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
quasi-
برچسب
quasi need
شبه نیاز
quasi convex
نیمه محدب
quasi deposit
شبه سپرده
quasi cyclic
شبه حلقهای
quasi crystal
شبه بلور
quasi convex
شبه محدب
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
شبه قرارداد
quasi easement
حق شبیه به حق ارتفاق
quasi elliptic
شبه بیضی
quasi money
شبه پول
quasi inverse
شبه وارون
quasi judicial
شبه قضایی
that was a quasi war
جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi intentional
شبه عمد
quasi instruction
شبه دستورالعمل
quasi historical
نیم تاریخی
quasi entail
حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi contract
شبه عقد
quasi private
نیمه خصوصی
quasi particle
شبه ذره
quasi predicate
فعل غیرمسندی
quasi steady
جریان نیمه ارام
quasi predicate
شبه مسند
quasi rent
شبه اجاره
quasi random
شبه تصادفی
quasi private
شبه خصوصی
quasi public
نیمه دولتی
quasi public
نیمه عمومی
quasi adverb
صفت قیدنما
quasi molecule
شبه مولکول
quasi concave
نیمه مقعر
quasi concave
شبه مقعر
quasi commercial
نیمه بازرگانی
quasi commercial
شبه بازرگانی
quasi concave function
تابع شبه مقعر
quasi public company
شرکت نیمه دولتی
quasi intentional homocide
قتل شبه عمد
quasi stationary state
شبه حالت ایستاده
quasi concave function
تابع نیمه مقعر
quasi linear equation
معادله شبه خطی
quasi convex function
تابع نیمه محدب
quasi elastic force
نیروی شبه کشسان
quasi experimental designs
طرحهای شبه ازمایشی
quasi smooth flow
جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi convex function
تابع شبه محدب
quasi stable elementry particle
ذزه نیم پایدار
quasi free electron theory
نظریه الکترون شبه ازاد
quasi stable elementry particle
ذره شبه پایدار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com