Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 80 (5 milliseconds)
English	Persian
quasi historical	نیم تاریخی
Other Matches
they are of no historical	هیچ اهمیت تاریخی ندارد
historical	نقلی
historical	گذشته
historical	تاریخی
historical dynamism	پویایی تاریخی
historical dynamism	دینامیسم تاریخی
historical materialism	ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
historical necessity	ضرورت تاریخی
historical process	فرایند تاریخی
historical process	پویش تاریخی
historical theories	نظریههای تاریخی
historical rugs	قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای [مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
historical dynamism	پویائی تاریخی
historical development	سیر تاریخی
historical method	روش تاریخی
critico historical	انتقادی وتاریخی
historical cost	قیمت بازار
historical cost	قیمت متعادل
historical costs	هزینه اولیه
historical costs	هزینه واقعی
historical determinism	جبر گرایی تاریخی
historical determinism	اعتقاد به جبر تاریخ
historical development	توسعه تاریخی
quasi	مشابه
quasi	بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi	شبه
quasi	شبیه
quasi need	شبه نیاز
quasi-	برچسب
quasi-	که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi-	مشابه یا تقریباگ همان
quasi contract	شبه قرارداد
quasi contract	شبه عقد
quasi concave	نیمه مقعر
quasi convex	شبه محدب
quasi instruction	شبه دستورالعمل
quasi concave	شبه مقعر
quasi contract	عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi convex	نیمه محدب
quasi entail	حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi elliptic	شبه بیضی
quasi easement	حق شبیه به حق ارتفاق
quasi deposit	شبه سپرده
quasi cyclic	شبه حلقهای
quasi crystal	شبه بلور
quasi intentional	شبه عمد
that was a quasi war	جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi commercial	نیمه بازرگانی
quasi commercial	شبه بازرگانی
quasi public	نیمه دولتی
quasi private	نیمه خصوصی
quasi predicate	فعل غیرمسندی
quasi public	نیمه عمومی
quasi predicate	شبه مسند
quasi particle	شبه ذره
quasi molecule	شبه مولکول
quasi random	شبه تصادفی
quasi rent	شبه اجاره
quasi atom	شبه اتم
quasi judicial	شبه قضایی
quasi inverse	شبه وارون
quasi money	شبه پول
quasi steady	جریان نیمه ارام
quasi adverb	صفت قیدنما
quasi private	شبه خصوصی
quasi linear equation	معادله شبه خطی
quasi intentional homocide	قتل شبه عمد
quasi elastic force	نیروی شبه کشسان
quasi concave function	تابع شبه مقعر
quasi concave function	تابع نیمه مقعر
quasi stationary state	شبه حالت ایستاده
quasi smooth flow	جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi convex function	تابع شبه محدب
quasi convex function	تابع نیمه محدب
quasi public company	شرکت نیمه دولتی
quasi experimental designs	طرحهای شبه ازمایشی
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com