English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
English Persian
queueing صف اتوبوس و غیره
queueing صف صف بستن
queueing در صف گذاشتن در صف ایستادن
queueing تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing تعداد فایل هایی که مرتب ذخیره شده اند پیش از پردازش
queueing نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queueing ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queueing که به ترتیب بررسی می شوند
queueing افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com