English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
quick access memory حافظه دستیابی سریع
Other Matches
quick access با دست یابی تند
Random-access memory رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
Random-access memory رم [علوم کامپیوتر]
memory access time مدت دستیابی به حافظه
Random-access memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
direct memory access دستیابی مستقیم به حافظه
random access memory حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
serial access memory حافظه با دستیابی پیاپی
RAM [random access memory] حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
casrd random access memory حافظه دستیابی تصادفی کارت
RAM [random access memory] حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] رم [علوم کامپیوتر]
direct memory access channel کانال دستیابی مستقیم به حافظه
dynamic random access memory حافظه دستیابی مستقیم پویا
static random access memory حافظه دستیابی مستقیم ایستا
random access memory [RAM] module گذاره حافظ انتخابی
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
to the quick بی نهایت سراسر
to the quick زیادازته
to the quick ازته
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
quick en تندشدن
quick جلد سریع
to the quick کاملا
quick چابک
quick en تندکردن
quick تند
quick فرز
quick چست
quick زنده
quick تند و سریع
quick en زنده کردن نیروبخشیدن به
quick en روح بخشیدن
quick en جان دادن
quick سریع یا بدون اتلاف زمان
quick sand ماسه روان
quick scented دارای شامه تیزیاتند
of quick wist زیرک
quick recovery بهبود سریع
quick recovery رونق سریع
of quick wist زودفهم
quick gravel ریگ روان
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
quick march قدم رو
quick march مارش تند
quick march گام برداری تند
quick gravel دزدریگ
quick lime اهک زنده
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
quick action عمل انی ماسوره
quick in action فرز
quick set گرفتن فوری بتن
quick sight بینایی تیز
quick sighted تیزبین
quick tempered تند مزاج
quick temper تیزمزاجی
quick temper تندخویی
quick temper تندی
quick step قدم تند
quick step گام تند
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
quick silver طبع سیمابی جیوه زدن به
quick format دستوری
quick silver جیوه
of a quick temper تند
of a quick temper تیزمزاج
quick silver سیماب
quick sighted زیرک
quick march راهپیمایی تند
quick time سر قدم بلند
quick in action چابک
quick in action جلد
quick fading زودگذر
quick eyed تیزچشم
quick ening احیاکننده
quick ening زنده کننده
quick ening مهیج
quick ening نیروبخش
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
quick coupler بست سریع در لولههای ابرسانی
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
quick ear گوش تیز
quick eared تیزگوش
quick eared تیزشنو
quick ground زمین سست
kiss me quick طره
kiss me quick یکجورکلاه که درعقب سرقرارمیگیرد
quick fading بی دوام
quick fire تیر سریع
in quick succession تندپشت سرهم
quick action عمل ضربتی انی
quick asset دارائی نقدی
quick growth تندرویی
quick assets موجودی نقدشو
quick change بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
quick growth رشدسریع
quick fuse ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
quick freeze بسرعت سرد کردن
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
i ran as quick as i could هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
kiss me quick زلف
quick clay بتن زنده
quick firer تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
quick fire نواخت تند
quick fire تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
quick basic کوئیک بیسیک
quick time قدم تندرو
quick time قدم تند مارش تند با سرعت 021
double-quick قدم تند
the quick and the dead زندگان ومردگان
quick fix راهحلسریعونهدائم
super quick فوق انی
double quick باقدم تند رفتن
double-quick باقدم تند رفتن
double quick قدم تند
she is quick with child جنبش بچه رادرشکم حس میکند
super quick ماسوره فوق انی
quick eye چشم تیز [تیزبین]
quick match فتیله توپ یا ترقه
quick sight تیزبینی
quick witted تیز هوش
quick wit تیزهوشی هوش تیز
quick wit هوش زیاد
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
quick setting cement سیمان زودگیر
quick break switch کلید قطع سریع
quick break fuse فیوز قطع سریع
a quick word of advice یک راهنمایی کوچک
quick release system جداکنندهدستگاه
He was too quick for her and jinked away every time. او [مرد] برای او [زن] خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او [زن] در می رفت.
quick flashing light چشمک زن تند
quick setting cement سیمان تند گیر
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
quick make and break switch کلید لحظهای
quick make and break switch کلید قطع ووصل سریع
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
access تقریب
access ورودی
access دسترسی
access بروز مرض حمله
access الحاق اضافه
access افزایش
access مدخل
access راه دسترس
access اجازه دخول
access دسترسی راه
non access عدم دسترسی
access اصابت
access دسترسی یا مجال مقاربت
access اضافی
access کومکی
access دستیابی
access در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
access تقرب به خدا
access دسترس
access درگاه
access وسیله حصول
access well چاه دستیابی
immediate access دستیابی صریح
access دست یابی
I have no access to anywhere . دستم از همه جا کوتاه است
access دسترسی
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
remote access دستیلبی از دور
random access دستیابی مستقیم
remote access دستیابی از راه دور
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
random access توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
parallel access دستیابی موازی
parallel access با دست یابی موازی
access point نقطه دستیابی
random access حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
random access دستیابی تصادفی
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
multiple access دستیابی چندگانه
selective access دستیابی گزیده
semirandom access دستیابی نیمه تصادفی
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
To deprive someone of access. دست کسی را کوتاه کردن
no access for wheelchairs عبورویلچیرممنوع
access window مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
access shaft مدخل استوانه ای
access door درورودی
sequential access و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential access دستیابی ترتیبی
serial access دستیابی نوبتی
serial access دستیابی سری
serial access دستیابی پیاپی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com