English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English Persian
rack and pinion میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
Other Matches
pinion چرخ دندانه پی نیون
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده هرزه گرد
pinion جرخ دنده
pinion کفتربند کردن
pinion دست کسی رابستن
pinion پر وبال پرنده را کندن
pinion چرخ دنده جناحی
pinion قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion پیچ لایتناهی
driving pinion چرخ دندانه پی نیون گرداننده
pinion shaft محور پی نیون
bevel pinion چرخ دندانه پی نیون
to pinion a bird نوک بال مرغ را چیدن
to pinion the arms of a person کت کسیرا بستن
magnetic pinion shift استارت مغناطیسی
manual pinion shift استارت دستی
rack سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack up بازی کردن- حساب کردن
on the rack درفشار
on the rack درشکنجه
rack طاقچه
rack میله رنده
rack چنگک جا لباسی
rack قفسه
rack روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack دندانه دار کردن
rack بشدت کشیدن
rack رنج بردن
rack عذاب دادن
rack چرخ دنده دار
rack شکنجه
rack نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack جاکلاهی
rack بار بند
rack توری مشبک اشغال گیر
rack چهارنعل کوتاه
rack چارچوب
rack خون مستاجررا در شیشه کردن
rack به هم بستن
rack اشغال گیر
rack قطاع دندانه دار
rack میله دندانه دار
rack شکنجه کردن
rack ردیف
rack طاقچه مقر
rack قفسه مهمات و وسایل
luggage rack جایچمدان
equipment rack پایهوسایل
coat rack محلآویزکت
trash rack اشغالگیر
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
to go to rack and ruin نابودشدن
spice rack قفسه ادویه
roof-rack باربنداتومبیل
rack one's brains <idiom> سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
stamp rack مهرچرخدندهدار
rack one's brains <idiom> به مغز خود فشار آوردن
spool rack جاقرقره
shoe rack چنگککفش
go to rack and ruin <idiom> نتیجه بد حاصل کردن
pipe rack چنگکپیپ
toast rack شیارهایجداکنندهتوستر
shelving rack قفسه
paper rack جاکاغذی
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
loading rack سکوی بارگیری
hay rack جای یونجه
hay rack علف دان
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
burning rack قاب باتری
bottle rack جا بطری
cuvette rack جاکووتی
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
rack railway راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
rack rent اجازه تمام سال
rack rent اجازه گزاف بستن بر
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
rack control نوعی کنترل پروازی غیر دستی
rack type cutter شانه رنده
rack type cutter اسکنه نوع شانهای
pipet tray rack جا پی پتی
print drying rack میلهرنگیخشکشونده
test tube rack جای لوله ازمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com