Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English
Persian
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
Other Matches
radial
اشعهای
radial
تابشی
radial
محوری مربوط به رادیو
radial of a well
شعاع یک چاه
radial
شعاعی
radial
پرتوی
radial
رادیال
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial
ستارهای
radial
منشعب
radial brick
اجر دمبی
radial davit
قایق بالابر چرخشی
radial davit
جرثقیل چرخشی قایق
radial velocity
تندی شعاعی
radial bearing
یاطاقان شعاعی
radial artery
سرخرگ زندزبزین
radial artery
شریان زند اصلی
radial cut
برش شعاعی
radial section
برش شعاعی
radial play
بازی عرضی
radial deformation
تغییر شکل شعاعی
radial nerve
پی زندزبزین
radial play
بازی شعاعی
radial motor
موتور ستارهای
radial potential
پتانسیل شعاعی
radial motor
موتور شعاعی
radial load
بار عرضی
radial road
راه شعاعی
radial form
شکل ستارهای
radial flow
جریان شعاعی
radial tyre
لاستیکشعاعی
radial nerve
عصب زنداعلی
radial velocity
سرعت شعاعی
radial stress
تنش شعاعی
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
radial quantum number
عدد کوانتومی شعاعی
belted radial tyre
تایرباتسمهشعاعی
radial probability density
چگالی شعاعی احتمالی
radial drilling machine
دستگاه مته بازویی
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
radial flow pump
تلمبه با جریان شعاعی
radial flow turbine
توربین با جریان شعاعی
radial ball bearing
بلبرینگ شعاعی
radial line plot
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
bench type radial
میز نوع شعاعی
long radial extensor of wrist
عضلهیمنبسطبلندشعاعیمچ
double bank radial engine
موتور ستارهای دوبل
short radial extensor of wrist
عضلهشعاعیکوتاهمچ
transfer
سند انتقال یا واگذاری
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
transfer of cause
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer
ضریب کای برد
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
واگذاری نقل
transfer
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
واگذار کردن
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
حواله
transfer
احاله
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
تغییر دستور یا کنترل
transfer
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
پهلو- رفت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
سند انتقال انتقالی
transfer
ورابردن
transfer
ورابری
transfer
منتقل کردن
transfer
واگذاری تحویل
transfer
نقل
transfer
انتقال دادن
transfer
انتقال
transfer
واگذاری
transfer
تغییر سمت دادن لوله
transfer case
دیفرانسیل
transfer case
جعبه انتقال نیرو
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer check
مقابله
transfer check
انتقال
transfer earnings
درامدهای انتقالی
transfer function
تابع انتقال
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer station
محل اعزام افراد
transfer equipment
تجهیزات
transfer molding
قالب ریزی انتقالی
transfer functions
توابع انتقالی
transfer orbit
مدار انتقال
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments
پرداختهای انتقالی
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate
نرخ انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction
واکنش انتقالی
transfer resistor
ترانزیستور
transfer station
محل انتقال افراد
transfer table
میز انتقال
transfer time
زمان انتقال
transfer time
مدت انتقال
unconditional transfer
انتقال غیر شرطی
credit transfer
پرداخت ازطریق انتقال
transfer canal
کانالانتقال
transfer port
دریچهانتقال
transfer operation
عمل انتقال
transfer of training
انتقال اموزش
transfer of technology
انتقال تکنولوژی
transfer income
درامد انتقالی
transfer instruction
دستور العمل انتقال
transfer interpreter
مفسر انتقال
transfer ladle
پاتیل انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
خط انتقال
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine
دستگاه انتقال
transfer medium
رسانه انتقال
transfer mold
قالب گیری انتقالی
transfer molding
ریخته گری انتقالی
transfer of capital
انتقال سرمایه
transfer of learning
انتقال یادگیری
transfer of obligation
حواله مدنی
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer scale
پایهانتقال
transfer address
ادرس انتقال
conditional transfer
انتقال شرطی
heat transfer
انتقال گرما
heat transfer
انتقال حرارت
file transfer
انتقال فایل
power transfer
انتقال انرژی
energy transfer
انتقال انرژی
deed of transfer
انتقال نامه
data transfer
انتقال داده ها
collect transfer
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
deed of transfer
سند انتقال
credit transfer
انتقال اعتبار
transfer switch
کلید انتقال
technology transfer
انتقال تکنولوژی
positive transfer
انتقال مثبت
block transfer
انتقال کندهای
block transfer
انتقال بلوک
negative transfer
انتقال منفی
third person of a transfer
محال علیه
transfer characteristic
مشخصه متقابل
telegraphic transfer
انتقال تلگرافی
thermal transfer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
current transfer ratio
نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds
ترکیبات انتقال بار
data transfer operations
عملیات انتقال داده
courier transfer station
مرکزارسال پیک ارتشی
data transfer rate
میزان انتقال داده
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
bit transfer rate
نرخ ارسال بیت
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
courier transfer officer
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
fuel transfer pipe
لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle
وسلهجابجاییمسافرین
data transfer rate
سرعت انتقال داده ها
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
برگه انتقال مواد
image transfer constant
ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
پروتکل انتقال فایل
data transfer rate
نرخ ارسال داده
data transfer rate
میزان ارسال داده
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
transfer license plate
[American E]
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
پلاک انتقال
thermal wax transfer printer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer
انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer
دستیابی فایل عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com