English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
radio frequency choke چوک رادیو
Other Matches
low frequency choke پیچک فرکانس پایین
high frequency choke پیچک فرکانس بالا
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency فرکانس بالا
radio frequency فرکانس رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio frequency biasing بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
choke ساسات
choke خفه کردن
to choke down بلعیدن
choke دریچه ساسات
choke مسدودکردن
to choke down بزحمت دردل نگهداشتن
choke d. دم
choke d. گاز خفه کننده
to choke down قروت دادن
choke ساسات کاربراتور مسدود کردن
choke اختناق
choke انسداد
choke خفه کردن ساسات خودرو چوک
choke دریچه سوخت
choke چوک
choke بستن
choke از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke ساسات هوا
choke مسدود کردن
choke joint مفصل چوکی
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
choke impedance مقاومت سلف
choke hold فن شیمه
choke hold خفه کردن
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
choke modulation مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
choke oil چوک
choke oil بوبین
choke damp دم :هوای ته چاه یاکان
carburetor choke ساسات
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
choke valve ساسات هوا
choke valve دریچه مسدودکننده هوا
choke ring حلقه مانع خروج گاز
ignition choke پیچک احتراق
grid choke سلف شبکه
iron core choke پیچک با هسته اهنی
resonant charging choke چوک پرکننده همنوا
choke flange joint مفصل چوکی ال شکل
radio بی سیم
radio با بی سیم مخابره کردن
a radio رادیو
radio با رادیومخابره کردن
radio رادیویی
radio رادیو
radio پیام رادیویی فرستادن
radio telephone تلفن بی سیم
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
radio beacon انتن بی سیم
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio day یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio beacon برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
radio engineering تکنیک رادیو
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline انضباط رادیویی
radio engineering مهندسی رادیو
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio detection اکتشاف رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio ferquency بسامد رادیویی
radio fix تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio set دستگاه رادیو
radio sextant سکستانت رادیویی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio silence سکوت رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio tube لامپ رادیو
radio telephony تلفن بیسیم
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio control فرمان رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
radio broadcasting پخش رادیویی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
directional radio رادیوی جهت دار
radio button دکمه رادیو
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
radio carpal زندی مچی
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
radio centeral مرکز بی سیم
radio star اختر رادیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator متصدی بی سیم
radio operator بی سیم چی
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone تلفن بی سیم
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio interference پارازیت رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio telescope تلسکوپ رادیویی
radio telescope رادیوتلسکوپ
radio telescopes رادیوی نجومی
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio telescopes رادیوتلسکوپ
radio telescope رادیوی نجومی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source چشمه اخترواره
radio source چشمه شبه اختری
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio guard نگهبان بی سیم
radio-telephones تلفن بی سیم
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
auto radio رادیوی اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
radio mast بخشرادیو
pirate radio خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio active رادیواکتیو
radio antenna آنتنرادیویی
radio active دارای تشعشع اتمی
radio relay رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
wired radio پخش با سیم
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio receiver گیرنده رادیویی
radio relay رادیو رله
radio navigation ناوبری رادیویی
radio altimeter ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio section بخشرادیو
radio direction finding پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio direction finding جهت یابی بی سیم
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
radio position finding روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio data link ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio telephone transmitter فرستنده تلفن بیسیم
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
portable CD radio cassette recorder ضبطورادیو
portable CD radio cassette recorder جایگاهCD
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequency فراوانی
frequency کثرت وقوع
frequency فرکانس
frequency زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency فراوانی تردد
frequency تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency بسامد
frequency تکرار
frequency فرکانس تناوب
frequency تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequency تواتر
law of frequency قانون بسامد
frequency tuning تنظیم فرکانس
low frequency کم بسامد
intermediate frequency فرکانس میانی
frequency variation تغییر یا نوسان فرکانس
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
input frequency فرکانس ورودی
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
frequency triplication تریپلاژ فرکانس
lift frequency تناوب حمل و نقل
lift frequency تعداددفعات حمل بار
limiting frequency بسامد حدی
line frequency فرکانس شبکه
line frequency فرکانس خط
low frequency بسامد کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com