English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English Persian
railway siding دوراهی راه اهن
Search result with all words
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
Other Matches
siding طرفداری
siding بستگی بحزب
siding پهلویی
siding دو راهی
siding جانبداری
parking siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
colonial siding [روکش کوبی با تخته عریض]
private siding سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
siding door درکشوی
siding door درکشودار
shunting siding خط فرعی راه اهن درایستگاهها
stabling siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
railway راه اهن
railway وابسته به راه اهن
railway خط اهن
railway station ایستگاه راه اهن
railway receipt رسید راه اهن
railway traffic عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
railway traffic امد و شد راه اهن
railway system سیستم راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railway shop تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper تراورس
railway superstructure روسازی راه اهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway line خطراهآهن
quayside railway راهآهناسکله
cable railway ترن کابلی
railway station ایستگاه قطار
underground railway راه اهن زیرزمینی
to lay down a railway ساختمان راه اهنی را اغازکردن
street railway خطوط تراموا
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway rate مالیات راه اهن
railway track مسیر راه اهن
railway wagon واگن راه اهن
rack railway راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
marine railway ریل ابی
marine railway ریل دریایی
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
elevate railway راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
electric railway راه اهن برقی
at railway speed بسیار تند
at railway speed با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
railway track خط اهن
railway tracks مسیر راه اهن
railway tracks خط اهن
funicular railway راه اهن دوطرفه
railway bridge پل راه اهن
railway motor موتور راه اهن
railway engineer مهندس راه اهن
railway engine لکوموتیو
railway freight بارکشی راه اهن
railway freight بار راه اهن
railway motor موتوربان
cable railway تراموای
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
railway end پل سکوی راه اهن
railway embankment پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
railway rate نرخ راه اهن
railway freight کرایه راه اهن
car railway carriage واگن
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
railway consignment note سند ارسال کالا با راه اهن
Take me to the main railway station! مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
railway bill of lading بارنامه راه اهن
railway track layer ریل گذر راه اهن
suburban commuter railway راهآهنحومههرروزه
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com