English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
range spread اتش درو در عمق
range spread اتش درعمق
Other Matches
spread منتشر کردن
spread منتشر شدن انتشار
spread منتشر کردن یا شدن
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
spread [منتشر کردن مایع روی سطح]
to spread [across] [over] پهن شدن [سرتاسر]
spread out پهن کردن
spread فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spread پخش کردن
spread گستردن
spread فرش کردن
spread منتشرشدن
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread وسعت
spread شیوع
spread پهن کردن
spread پهن شدن
spread گسترش یافتن
spread گسترش
spread نشر
spread توسعه
spread اتش درودر عرض یا عمق
spread توسعه دادن
spread پخش شدن
spread eagle تصویر عقاب بال گسترده
spread eagle میهن پرستی افراطی
spread run مدت اب بندان
spread run مدت پخش
point spread امتیاز قابل انتظار
load spread انتشار نیرو
lateral spread اتش درو در عرض
large spread فاصله گلوله ها راکم کنید
large spread مروحه خیلی باز است
spread eagle چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
spread eagle سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
spread-eagled درازکش
to spread like wildfire خیلی زودمنتشرشدن
spread collar بلوزیقهمردانه
wing spread فاصله بین دو سر بال
spread effects اثرات پراکندگی
spread effects اثرات نشر
full beam spread باند کامل روشن کننده
spread oneself too thin <idiom> با یک دست چند هندوانه برداشتن
full beam spread باندکامل روشنایی
range مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range یک خانه یا تعدادی خانه
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
range قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range مجموعه مقادیر مجاز
range گستره
within range در برد جنگ افزار
range k ضریب تصحیح کای برد
range k ضریب تصحیح برد
within range در تیررس
out of range که خارج از حد سیستم باشد
out of range دور از تیر رس یا صدارس
range name نام دامنه
range دامنه [ریاضی]
in range with درخط
in range with در امتداد
range برد
range دامنه تغییرات
range رشته کوه
range تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range دسته
range دامه تغییرات
range منحنی مبنا
range تغییر کردن خط مبنا
range حوزه
range بردهدف
range مسافت
range حدود محدوده
range درصف اوردن
range میدان تیر
range حدود
range دامنه
range محدوده
range فاصله
range سیر و حرکت کردن
range عبور کردن مسطح کردن
range مرتب کردن میزان کردن
range اراستن
range سلسله
range برد سلاح
range صف
range حدودجذر و مد دریا
range دسترسی
range ناحیه
range حدود وسعت
range حد فاصل
range سلسله ردیف
range گام
range رشته
range طبقه
range بر
range طیف
range حیطه
range میدان حدودتغییرات
range در طبقه قرار دادن
range به خط کردن
range ردیف
range به نظم وترتیب واداشتن
range تیررس برد
range چشم رس
range رسایی
range correct برد خوب
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range check بررسی محدوده
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
range of motion دامنه حرکت
range correct فرمان برد خوب
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
range of storke ناحیه ضربه
range of instrument حد کار سنجه
range of stress دامنه تنش
range of variation ناحیه تغییر
range of adjustment ناحیه تنظیم
range meter فاصله سنج
range correction تصحیح برد تیراندازی
range correction تصحیح برد سلاح
range card کارت برد
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
range ladder تنظیم با نردبان بردی
range keeper محاسب مسافت توپ
range indicator مقیاس مسافت
range indicator طبله مسافت
range indicator شاخص مسافت
range house اطاق انبارمیدان
range house دفتر میدان تیر
range format قالب دامنه
range flag پرچم میدان تیر
range firing تیراندازی در میدان تیر
range finding تخمین مسافت کردن
range light چراغ دوم دکل ناو
range marker فاصله یاب راداری
range calibration تنظیم مسافت
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board میز تنظیم مسافت
range keeper محاسب توپ
range angle زاویه مربوط به برد مورب هدف
range angle زاویه بردی هواپیما
range alongside نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
range adjustment تنظیم مسافت
range adjustment تنظیم برد
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
range markers چراغ شاخص مسیر
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range finding مسافت یابی
range of variation ناحیه انحراف
long-range دوربرد
visual range حیطه دید
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
tropic range دامنه استوایی
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
the range of voice دانگ صدا
the range of a firearm تیر رس
target range مسافت هدف میدان تیر مشقی
target range برد هدف
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
subcaliber range تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
visibility range میدان دید
visibility range شعاع عمل دیدبانی یا دید
range of doubt گستره شک [ریاضی]
longer-range دوربرد
rifle range میدان تیر تفنگ
rifle range تیررس تفنگ
Range of mountains. رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
free-range خانگی
free-range آزادچر
subcaliber range میدان تیر مخصوص
subcaliber range میدان تیر لوله جوفی
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
range sensing تخمین مسافت
range section قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
range scale طبله مسافت
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
range rake دستگاه الیدادتی شکل
range rake الیداد مسافت سنج
range quadrant طبله مقیاس درجه توپ
range quadrant طبله تراز تیر
range officer افسرتیر
range spotting تخمین مسافت کردن
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
stress range گستره تنش
slant range برد مایل
slant range برد مورب هدف
restriction of range محدودیت دامنه
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
repeat range فرمان برد از نو
range wind باد در برد
range wind باد بردی
range table جدول تیرتوپ
range table جدول مسافت توپ
range officer افسر مسئول میدان تیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com