English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
Other Matches
rate gyro ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
gyro ژیروسکوپ
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
gyro ژایرو
gyro wheel rotor gyro
floating gyro ژایرو شناور
free gyro ژایرو ازاد
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
gyro compass قطبنمای الکتریکی
gyro compass قطب نمای نجومی
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
gyro angle زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro angle سمت پرتاب اژدر
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
gyro magnetic compass قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
integration ائتلاف
integration مجتمع سازی
integration انتگرال گیری
integration انضمام
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
integration یکپارچگی
integration یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
integration انجام چندین عمل با هم
vertical integration ادغام عمودی
variable of integration متغیر انتگرال [ریاضی]
Constant of integration ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
social integration یکپارچگی اجتماعی
seamless integration فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
horizontal integration ادغام افقی
horizontal integration تمرکز افقی
horizontal integration انضمام افقی
personality integration یکپارچگی شخصیت
economic integration همبستگی اقتصادی
economic integration یکپارچگی اقتصادی
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
very large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
medium scale integration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
wafer scale integration یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
small scale integration قطعه
small scale integration مجتمع سازی در مقیاس کوچک
double integration method روش انتگرال دوبل
very large scale integration قطعه
super large scale integration قط عه
ultra large scale integration مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display equipment
at that rate در این صورت
at any rate درهر صورت
first rate نخستین درجه
first rate درجه اول
first rate عالی
at any rate در هر حال
through rate نرخ حمل سراسری
through rate نرخ کامل
to rate up بیمه زیاد گرفتن از
rate of changes نرخ تغییرات
rate ارزیابی کردن
at the rate of از قرار
third-rate درجه سه
rate اندازه نسبت
rate تندی سرعت عوارض
rate میزان مهارت شدت تغییرات
rate اهنگ
rate سرعت کار
rate درجه بندی کردن
rate نواخت
rate اهنگ حرکت
rate سرعت حرکت
rate قرار
rate بها
rate سنجیدن
rate پایه
rate مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate نسبت
rate درجه
rate نرخ
third rate درجه سه
second-rate درجه دو
third rate پست
third rate درجه سوم
rate میزان
first-rate ممتاز
second-rate وسط
second-rate جنس پست
first-rate درجه اول بسیار خوب
first-rate عالی
rate سرعت
rate نرخ [درصد]
rate منوال
rate روش طرز
rate درچند
rate سرعت ارزیابی کردن
third-rate درجه سوم
rate درصد
rate تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
second rate درجه دو
rate نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
second rate وسط
rate بر اوردکردن
rate شمردن
second rate جنس پست
third-rate پست
prime rate نرخ پایه
poor rate مالیات برای نگاهداری بی نوایان
prime rate نرخ بهره پایه
poor rate زکات
rate of consumption نرخ مصرف
poor rate زکوه
rate joystick سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
rate of climb میزان صعود
rate equation معادله سرعت
railway rate نرخ راه اهن
railway rate مالیات راه اهن
rate constant ثابت سرعت
rate discrimination تبعیض نرخ
lag rate میزان کسری پرسنل
purchase rate نرخ خرید
participation rate نرخ مشارکت
paging rate سرعت صفحه بندی
isodose rate خط نقاط متحدالدوز
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
interest rate نرخ بهره
inflation rate نرخ تورم
incidence rate نواخت تصادفات
infiltration rate میزان
incidence rate میزان حوادث و تصادفات
i rate him among poet من او را در زمره شعرامیدانم
sampling rate نرخ نمونه برداری
lag rate نسبت کسری نیروی انسانی
lapse rate میزان افت
output rate نرخ تولید
official rate نرخ رسمی
net rate نرخ خالص
mortality rate میزان مرگ و میر
mortality rate نرخ مرگ و میر
literacy rate نرخ باسوادی
rate of learning سرعت یادگیری
learning rate سرعت یادگیری
lapse rate اهنگ کاهش
heart rate ضربان قلب
unemployment rate نرخ بیکاری
response rate سرعت پاسخ
running rate اهنگ پاسخ
signaling rate میزان سیگنال دهی
slewing rate نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
transfer rate نرخ انتقال
spot rate نرخ فروش نقدی
standard rate نرخ استاندارد
reproduction rate نرخ تولید مثل
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
rate of wage نرخ دستمزد
rate of yield نرخ بازدهی
rate of yield نرخ بهره موثر
reading rate سرعت خواندن
recharge rate میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
rediscount rate نرخ تنزیل مجدد
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
starting rate خرج پر کردن
strain rate میزان تغییر شکل
survival rate میزان ماندگاری
usage rate نرخ مصرف
wage rate نرخ مزد
wage rate نرخ دستمزد
water rate پول اب
yield rate نرخ بازدهی
lending rate بهره - نزولپول
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
At the rate of . On a scale of . به میزان
trial rate درصد ازمایش یک محصول
transmission rate سرعت مخابره
sustained rate نواخت مداوم
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
tax rate نرخ مالیات
tenth rate درجه دهم
tenth rate از پایین ترین جنس
tenth rate پایین ترین درجه
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transmission rate نرخ مخابره
At any rate . In any case . Anyway . درهر صورت
rate of unemployment نرخ بیکاری
rate of deformation سرعت تغییر شکل
rate of exchange نرخ ارز
rate of fire نواخت تیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com