Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
raven's progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج ریون
Other Matches
progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج
standard progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج معیار
advanced progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
colored progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
raven's controlled projection test
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
raven
کلاغ سیاه
raven
غارت کردن
raven
حرص زدن
raven
مشکی
raven
باولع بعلیدن
raven
صید
raven
شکار طعمه شکاری
raven
چپاول
raven
قاپیدن
raven
غراب کلاغ زنگی
night raven
مرغ حق
night raven
مرغ شب خوان
matrices
بچه دان رحم
matrices
نطفه گاه
matrices
شکم تخمدان
matrices
زهدان
matrix or matrices
کالبد
matrix or matrices
قرارگاه گوهر
matrix or matrices
قالب
matrix or matrices
بچه دان
matrix or matrices
تخمدان
matrix or matrices
شکم
matrix or matrices
رحم
matrix or matrices
زهدان
progressive
ترقی خواه
progressive
مترقی
progressive
پیشرو
progressive
تدریجی
progressive
پیش رونده
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
progressive
تصاعدی
progressive
تصاعدی جلو رونده
progressive ratio
نسبت تصاعدی
progressive rebate
تخفیف تصاعدی
progressive rebate
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
progressive resistance
مقاومت فزاینده
progressive tax
مالیات تصاعدی
progressive taxation
مالیات تصاعدی
progressive wave
موج پخش شونده
progressive chess
شطرنج سریع
progressive paralysis
فلج تدریجی
present progressive
ماضی قریب استمراری
progressive education
ازمون پیشرو
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
present progressive
حال استمراری
progressive burning
سوزش تدریجی
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
progressive assambly
نصب تدریجی
progressive income tax
مالیات بر درامد تصاعدی
progressive tax system
نظام مالیات تصاعدی
z test
ازمون " زی "
test course
مسافت ازمایش
test
معاینه کردن
f test
ازمون اف
self test
ازمایش خودکار
self test
خودازمایی
u test
ازمون یو
t test
ازمون تی
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
x o test
ازمون ضربدر و دایره
test value
نمره ازمون
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
test
امتحان محک
test
ازمایش کردن
test
تست کردن ازمایش
test
تست
test
اختیار
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
امتحان کردن
test
محک
test
معیار
test
محک زدن
test
ازمودن کردن
test
امتحان
test
ازمایش کردن امتحان
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
تست
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
آزمایش
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
امتحان
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
آزمون
sign test
ازمون علامتها
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test
ازمون رورشاخ
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
low test
اندک
sampling test
ازمون نمونهای
sedimentation test
ازمایش تهنشینی
self administering test
خودازما
lucas test
ازمایش لوکاس
manikin test
ازمون ادمک سازی
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
repeated test
ازمون دوباره
shear test
ازمایش برشی
standardized test
ازمون میزان شده
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
stilling test
ازمون استیلینگ
stripping test
ازمایش زدودن
stripping test
ازمایش زدودگی
subjective test
ازمون غیرعینی
substitution test
ازمون جانشین سازی
system test
ازمون سیستم
matching test
ازمون همتایابی
spot test
ازمایش فوری
spiral test
ازمون مارپیچ
shearing test
ازمون برشی
shop test
ازمایش کارگاهی
marginal test
ازمون مرزی
similarities test
ازمون شباهتها
slump test
ازمایش فرو نشستن
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test
ازمون دسته بندی
spinning test
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
puncture test
ازمایش قدرت نارسانایی
recognition test
ازمون بازشناسی
matching test
ازمون جور کردن
objective test
ازمون عینی
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
occupational test
ازمون شغلی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
power test
ازمون قدرت
post test
پس ازمون
personality test
ازمون شخصیت
performance test
ازمون عملی
performance test
ازمون عملکردی
oseretsky test
ازمون اوزرتسکی
ordering test
ازمون رده بندی
oral test
ازمون شفاهی
opposites test
ازمون کلمات متضاد
one tailed test
ازمون یک دامنه
one sided test
ازمون یکسویه
nonverbal test
ازمون غیرکلامی
nonlanguage test
ازمون غیر کلامی
recall test
ازمون یاداوری
reasoning test
ازمون استدلال
low test
دارای خاصیت فراری
rattler test
ازمایش تردی
rattler test
ازمایش تورق
random test
ازمایش پیشامدی
random test
ازمایش نامنظم
put to test
امتحان کردن
put to test
ازمودن
hardness test
ازمایش سختی
proverbs test
ازمون ضرب المثلها
mental test
ازمون روانی
psychological test
ازمون روانی
mosaic test
ازمون موزائیکها
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
omnibus test
ازمون مختلط
szondi test
ازمون زوندی
test room
اطاق ازمایش
test validity
اعتبار ازمون
test wise
ازمون اشنا
to put to the test
ازمودن
to put to the test
محک زدن
tollen's test
ازمون تولن
torsion test
ازمایش پیچش
triaxial test
ازمون سه اسهای
triaxial test
ازمایش سه بعدی
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test
بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test
ازمایش تورینگ
test town
شهرمورد نمونه گیری
test town
شهر مورد ازمایش
test specimen
نمونه ی ازمایش
test routine
روال ازماینده
test run
اجرای ازماینده
test run
اجرای ازمایشی
test run
رانش ازمایشی
test scaling
مقیاس بندی ازمون
test score
نمره ازمون
test series
سری ازمایش
test set
دستگاه ازمایش
test sophistication
کارکشتگی در ازمونها
test specimen
نمونه ازمایشی
test specimen
نمونه ازمایش
two tailed test
ازمون دو دامنه
two tailes test
ازمون دو دامنهای
means test
سنجش استطاعت مالی
test-lamp
لامپآزمایشی
breath test
آزمایشمصرفالکلازطریقتنفس
pregnancy test
آزمایشبارداری
blood test
آزمایش خون
to stand the test
برای مدت زیاد دوام آوردن
litmus test
آزمون نهادنما
litmus test
آزمون نمایانگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com