Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
real time processing
پردازش بلادرنگ
Other Matches
real time
بازده بلادرنگ بی درنگ
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
real time
زمان حقیقی
real time
بلادرنگ
real time
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
real time
سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
real time
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
real time
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
real time
ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
real time
بازده فوری
real time
بلا درنگ
real time
انی
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
real time
مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
order processing time
مدت انجام سفارش
order processing time
زمان انجام سفارش
real time output
خروجی بلا درنگ
real time clock
زمان سنج بلادرنگ
real time output
خروجی انی
real time system
سیستم بلا درنگ
real time system
سیستم بلادرنگ
real time clock
ساعت بلادرنگ
real time input
ورودی بلا درنگ
real time image generatiom
تولید تصویر انی
real
<adj.>
صحیح
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
real
غیر پولی
real
بی خدشه صمیمی
real
<adj.>
درست
real
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real will
نظریه اراده واقعی
real
<adj.>
مناسب
real
<adj.>
شایسته
real
واقعی
real
اصل
real
غیر مصنوعی طبیعی
real
واقعی موجود
real
حقیقی
the seeming and the real
فاهروباطن
real
راستین
real value
ارزش واقعی
the seeming and the real
نماوحقیقت
processing unit
واحد پردازنده
priority processing
اولویت پردازی
priority processing
پردازش اولیه
word processing
پردازش کلمه
processing element
عنصر پردازشی
processing of the order
انجام سفارش
processing program
برنامه پردازشی
random processing
پردازش تصادفی
processing symbol
علامت پردازش
random processing
با دست یابی تصادفی
processing unit
واحد پردازش
processing unit
واحدپردازشگر
processing program
برنامه پردازش
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
data processing
داده پردازی
data processing
پردازش داده ها
data processing
تهیه اطلاعات
post processing
پس پردازش
data processing
پرورش اطلاعات
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing
امایش اطلاعات
text processing
پردازش متن
data processing
تهیه و تولیداطلاعات
post processing
پس پردازی
continuous processing
پردازش پیوسته
document processing
متن پردازی
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
batch processing
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
batch processing
پردازش دستهای
batch processing
دسته پردازی
background processing
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing
پردازش زمینهای
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
document processing
پردازش مدرک
distrubuted processing
پردازش توزیعی
simultaneous processing
پردازش همزمان
serial processing
پردازش سری
serial processing
پردازش نوبتی
sequential processing
پردازش ترتیبی
concurrent processing
پردازش همزمان
cooperative processing
سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
remote processing
پردازش از راه دور
command processing
پردازش دستورالعمل
data processing
مرتب کردن داده ها
direct processing
پردازش مستقیم
file processing
پرونده پردازی
file processing
پردازش فایل
foreground processing
پردازش پیش صحنی
information processing
نتیجه گیری ازاخبار
information processing
پردازش اطلاعات
inquiry processing
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
overlap processing
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
nonoverlap processing
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
nonoverlap processing
روشی که به وسیله ان خواندن
list processing
لیست پردازی
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
overlap processing
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing
پردازش موازی
call processing
فراخوان پردازی
foreground processing
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
picture processing
پردازش تصویری
image processing
تصویر پردازی
image processing
پردازش تصویر
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
information processing
تقویم اخبار
list processing
پردازش لیست
covenant real
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
She was a real beauty.
یک تکه ماه بود
real world
دنیایحقیقی
real McCoy
<idiom>
چیز واقعی واصیل
to look like the real thing
مانند چیزی واقعی بودن
real investment
سرمایه گذاری واقعی
real fluid
سیال واقعی
real number
عدد حقیقی
[ریاضی]
real numbers
اعدد حقیقی
[ریاضی]
real numbers
اعداد حقیقی
real constant
ثابت حقیقی
real capital
سرمایه واقعی
real assets
دارائیهای واقعی
real anxiety
اضطراب واقعی
real address
آدرس حقیقی
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
real address
آدرس واقعی
real address
آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
real action
دعوی غیر منقول
real account
حساب دارایی غیرمنقول
real account
حساب خرید املاک
real estate
مستغل
real costs
هزینههای واقعی
real earnings
درامدهای واقعی
real function
تابع حقیقی
real numbers
اعداد واقعی
real number
عددی که با بخش کسری همراه است .
real number
عدد حقیقی
real module
ضریب حقیقی
real mode
حالت واقعی
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real memory
حافظه واقعی
real memory
حافظه حقیقی
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
real income
درامد واقعی
real image
تصویر حقیقی
real gas
گاز حقیقی
real estate
ملک
real estate
معاملات زمین
real power
توان حقیقی
real property
دارایی غیر منقول
real sector
بخش واقعی
real estate
مستغلات
real estate
خرید زمین
real estate
مال غیرمنقول
real power
توان موثر
real property
اموال غیرمنقول
real estate
املاک و مستغلات
real wage
مزد واقعی
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real score
نمره واقعی
real sector
بخش متغیرهای حقیقی
real storage
حافظه حقیقی
real estate
زمین
real estate
املاک و ساختمان
real storage
انباره واقعی
dispersed data processing
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
decentralized data processing
پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
decentralized data processing
پردازش داده نامتمرکز
business data processing
داده پردازی تجاری
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
businedd data processing
داده پردازی تجاری
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
scientific data processing
پردازش داده علمی
distributed data processing
داده پردازی توزیعی
distributed data processing
پردازش داده توزیع شده
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
data processing center
مرکزداده پردازی
data processing center
مرکز پردازش داده
data processing center
مرکز داده پردازی
data file processing
پردازش فایل داده
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
scientific data processing
داده پردازی علمی
stacked job processing
پردازش پشته یی
data processing curriculum
دوره تحصیلات پردازش داده
data processing cycle
چرخه پردازش داده
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
central processing unit
واحدپردازنده مرکزی
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
data processing system
سیستم پردازش داده
data processing manager
مدیر پردازش داده
data processing management
مدیریت پردازش داده
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
list processing langauge
زبان لیست پردازی
information processing machine
computer
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com