Dictiornary-Farsi | rear takedown with single leg tackel | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
rear takedown with single leg tackel	زیریک خم
rear takedown with single leg tackel	میانکوب
rear takedown with single leg tackel	افلاک پیشرو


Other Matches

duck under and rear takedown	یک دست و یک پا
rear takedown with inside singleleg & kn	زیریک خم اقل از راست
rear takedown with outside leg tackle	زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with outside singleleg byl	زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear takedown with double leg tackle	زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
front takedown with outside single leg	زیر یک خم از مچ پا با حالت بزکش
rear waistlock and forward single leg	درو با مایه از مچ پا
takedown	مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
takedown	حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
to take in rear	از پشت سر حمله کردن به
rear	پروردن
rear	تربیت کردن
rear	بلندکردن
rear	افراشتن
rear	نمودار شدن عقب
rear	پشت
at the rear of	درعقب
rear	دنبال
rear	عقب
at the rear of	پشت
at the rear of	پشت سر
rear	دنباله
rear	عقبه سپاه
rear barrier	حد عقب سپاه یا لشگر
rear point	اخرین قسمت عقب دار
rear sight	شکاف درجه
to bring up the rear	از عقب امدن
to close up the rear	اخر از همه امدن
rear sight	نمای پشت
rear commodore	سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
to hang on the rear	برای حمله دنبال کردن
rear of queue	عقب صف
rear axle	محور چرخ عقب
rear wall	دیوار پشت
rear wheel	چرخ عقب
rear point	قسمت نوک عقب دار
rear party	عقب دار
rear area	منطقه عقب
the rear of a house	قسمت عقب یا پشت خانه
the rear vassals	اتباع تیولدار
the rear vassals	مالیات دهندگان
rear court	انتهای زمین
rear echelon	رده عقب
rear echelon	قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear foot	پای عقب
rear guard	عقب دار
rear guard	نیروی عقب دار
rear party	قسمت عقبه
rear window	پنجره عقب
rear admiral	دریادار
rear seat	صندلیعقب
rear view	منظرهپشتتراکتور
bring up the rear <idiom>	آخرهمه قرارگرفتن
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
rear lights	چراغهایعقب
rear admirals	سرتیپ دریایی
rear admirals	دریادار
rear admiral	سرتیپ دریایی
rear runner	گردنهپشتی
rear leg	دنبالهپایه
rear foil	دنبالهتیغه
rear indicator	شاخصانتهایی
rear derailleur	درایلرعقبی
rear party	نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear bumper	دنبالهسپر
rear light	چراغعقب
rear brake	ترمزعصبی
rear beam	دنبالهشاهینترازو
rear apron	دنبالهکراوات
rear-view mirrors	آیینهی جلو
rear brake pedal	پدالترمزانتهایی
rear-view mirror	آیینهی جلو
rear-view mirrors	آیینهی پسنما
rear-view mirror	آیینهی پسنما
rear [front] connection	اتصال [جلوئی] پشتی
rear axle casing	پوسته محور عقب
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
rear area security	تامین منطقه عقب
rear axle drive	محرکه چرخ عقب
rear crotch and near arm	نوعی کنده رو
rear-view mirrors	آیینهی عقبنما
rear engine drive	موتور عقب
rear mounted engine	موتور عقب
rear limit line	خطمحدودکنندهعقب
rear axle shaft	محور چرخ عقب
rear waistlock and back sweep	درو از بغل
rear waistlock and side sweep	درو با مایه سالتو و بارانداز
rear waistlock and knee block	درو از پشت
rear waistlock and forward inside leg tr	انواع درو
single value	ارزش منحصر بفرد
single up	یک لا کردن طنابها
single last	دوخت لب به لب
single	یک نفره
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	بطور روزانه
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	همه روز
single zero	صفرمنفرد
every single day <adv.>	روز به روز
single	فقط یک
single	قایق یک نفره
single	مسابقه یکنفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single	عزب
single	ازدواج نکرده
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	واحد
single	منفرد
single	انتخاب کردن
single	تنها
single	جدا کردن برگزیدن
single	انفرادی
single	تک
single	فرد
single	تنها یک نفری
single	مجرد
is he still single?	ایا هنوز تک است
single precision	دقت تک
single track	تک راهه
single acting	یکطرفه
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single minded	امین
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single way switch	کلید یکراهه
single valued	تک مقدار
single valued	تک ارزشی
single valued	تک ارز
single precision	با دقت معمولی
single user	تک کاربری
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single throw	یک لنگی
single tax	مالیات واحد
single sling	باربردار یک بندی
single skinned	یک جداره
single skinned	یک پوسته
single shot	اسلحه تک تیر
single precision	دقت یگانه
single shot	تک گلولهای تک تیر
single shot	گلوله منفرد
single shot	یکبارهای
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single space	تک فاصله تو هم
single stepping	پیمودن تک
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single precision	دقت واحد
single step	تک مرحلهای
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single purpose	تک منظوره
single twist	تکدورانی
god is single	خدا یکتایا واحد است
single flight	پرواز رفت
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line	ردیف تکی
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single line	خط مجزا
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single-digit <adj.>	یک رقمی
with single cream	با کرم یا خامه کم
a single room	یک اتاق یک نفره
single interlocking	یک پیچه
single-minded	بااراده
single-minded	مصمم
single-minded	بی تزویر
single-minded	امین
single minded	بااراده
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single-handed	یک دستی
single-handed	تنها
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single reed	نیتکی
single scull	پارویتکنفره
single seat	صندلییکنفره
single cream	خامهپرچرب
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single-digit <adj.>	تک رقمی
single precision	تک دقتی
single envelopment	احاطه یک طرفه