English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
reducing agent عامل کاهنده
Other Matches
reducing کم کردن
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing کوچک تر کردن
reducing کاهیدن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تبدیل کردن
reducing استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reducing تبدیل
reducing تقلیل یافتن
reducing کاهش یافتن
reducing کاستن
reducing تنزل دادن
reducing فتح کردن
reducing استحاله کردن
reducing مطیع کردن
reducing تقلیل دادن
reducing ساده کردن
reducing flame شعله احیاگر
reducing coupling کمکردنجفتاتصال
reducing pipe لوله احیاء کننده
reducing elbow زانوی کاهشی
reducing atmosphere جو کاهنده
reducing adaptor رابط کاهنده
reducing elbow زانوی کاهنده
reducing tee piece سه راه نقصانی
reducing tee piece سه راه کاهنده
pressure reducing valve شیر فشار شکن
noise reducing antenna system انتن ضد همهمه
agent وکیل
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent واسطه عامل
agent کاگزار
agent عامل
agent مامور
agent گماشته وکیل
agent نماینده
agent پیشکار
agent واسطه
agent فرستنده
agent عامل اطلاعاتی
agent ارگان
agent ماده
agent عنصر
agent نماینده عامل شیمیایی خرج
news agent خبرگزار
news agent روزنامه فروش
nerve agent گازعصب
nerve agent عامل شیمیایی عصبی
mercantile agent بازرگانی
psychoactive agent ماده روانگردان
overseas agent نماینده خارجی
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
oxidizing agent عامل اکسنده
precipating agent عامل رسوب دهنده
press agent مامور اگهی و تبلیغ
proxy agent نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
mercantile agent نماینده
masking agent عامل پوشاننده
house agent دلال خانه
fusing agent عامل ذوب
forwarding agent نماینده حمل و نقل
forwarding agent واسطه حمل و نقل
forwarding agent عامل حمل و نقل
foaming agent عامل کف زای
fluxing agent ماده گدازاور
fluxing agent شارژ
fluorinating agent عامل فلوئوردار کننده
igniting agent عامل احتراق
incapacitating agent عامل بیهوش کننده
incapacitating agent گازبیهوشی
manufacturers' agent نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده تولیدکننده
warning agent گند گاز
law agent نماینده حقوقی
law agent نماینده قضایی
land agent دلال معاملات ملکی
insurance agent نماینده بیمه
insurance agent عامل بیمه
fixing agent عامل تثبیت
psychochemical agent عامل عصبی
undercover agent مامورتحقیق مخففی
vomiting agent عامل تهوع اور
vomiting agent گازاستفراغ اور
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
vesicant agent گاز تاول زا
universal agent وکیل مطلق الوکاله
universal agent وکیل تام الاختیار
toxic agent گاز سمی
toxic agent عامل شیمیایی سمی
wetting agent ماده خیس کننده
wetting agent عامل خیس کننده
undercover agent کارآگاه مخففی
washing agent مواد شوینده
stripping agent رنگ زدا
stripping agent ماده رنگ بر
publicity agent نمایندهافکارعمومی
estate agent فروشندهزمینوملک
secret agent جاسوس
secret agent مامور مخفی
toxic agent ماده سمی
thickening agent عامل غلیظ کننده
stripping agent عامل رنگ گیر
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
sequestering agent عامل منزوی کننده
sequestering agent عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent شاگرد پیدا کن
scholastic agent دلال تدریس
sales agent نماینده فروش
resolving agent عامل تفکیک کننده
releasing agent عامل رهاکننده
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent شرکت حمل
special agent وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent نماینده منحصر بفرد
sole agent نماینده انحصاری
smoke agent ماده دودانگیز
smoke agent عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent اژانس حمل
shipping agent موسسه حمل کالا
psychochemical agent گاز عصبی
filming agent چسباننده
chemical agent عامل شیمیایی
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent عامل فساد اماد
anticrop agent عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent عامل ضد غلات
alloying agent عنصر الیاژی
alkylation agent عامل الکیل دار کننده
alkylating agent عامل اکلیل دار کننده
agent representative عامل
agent officer افسر عامل پرداخت
biological agent عامل میکربی
biological agent عامل زیستی
chelating agent عامل کی لیت ساز
catalytic agent عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
forwarding agent متصدی حمل ونقل
blowing agent عامل پف کننده
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent مدت پرواز
blister agent گاز تاول زا
blister agent عامل تاول زا
bleaching agent عامل رنگبر
agent net شبکه اطلاعاتی
agent de change دلال ارزی
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
acetylizing agent عامل استیل دار کننده
acetylating agent عامل استیل دار کننده
accelerating agent کاتالیزور
accelerating agent ماده تسریع کننده
absorbing agent عامل جذب
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent سفر ارا
travel agent سفرچین
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
free agent بازیگر بدون قرارداد
acidulating agent اسیدی کننده
acidulating agent ماده اسیدی کننده
aerating agent مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
aerating agent هوادهنده
adhesion agent عامل چسبندگی
adhesion agent چاشنی چسب افزا
adhesion agent ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent مایه چسب افزا
addition agent عامل افزودنی
addition agent ماده افزودنی
acylating agent عامل اسیل دار کننده
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
factoring agent فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
developer agent عامل فهور
detonating agent عامل منفجر کننده
demasking agent عامل عریانساز
degreasing agent عامل پاک کننده روغن
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoamer agent کف زدای
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
cyanogen agent عامل سیانید
customs agent نماینده گمرکی
customs agent واسطه کارهای گمرکی
developer agent ماده فهور
diplomatic agent مامور سیاسی
factoring agent عامل تنزیل
executive agent شعبه اجرایی
executive agent عامل اجرایی
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual agent عامل دو جانبه
drying agent خشک کننده
dispersing agent عامل پاشنده
emulsifying agent عامل امولسیون کننده
diplomatic agent وزیرمختار کاردار
diplomatic agent سفیر
customs agent کارگزار گمرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com