Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
English
Persian
regional purchase
خرید محلی
regional purchase
خرید از داخل منطقه پادگانی
Other Matches
regional
<adj.>
بخشی
regional
<adj.>
موضعی
regional
<adj.>
محلی
regional
منطقهای
regional
ناحیهای
regional
محلی
regional
<adj.>
منطقه ای
regional
<adj.>
مکانی
regional
<adj.>
ناحیه ای
regional planning
برنامه ریزی منطقهای
regional network
شبکه منطقهای
regional economy
اقتصاد منطقهای
regional gap
شکاف ناحیهای
regional economy
اقتصادناحیهای
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
regional gap
شکاف منطقهای
regional development
توسعه منطقهای
regional center
مرکز منطقهای
regional projects
طرحهای منطقهای
regional address
نشانی منطقه ای
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
regional breakpoint
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
regional trade
تجارت منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
purchase
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase
خریداری
purchase
اشتراء
purchase
شراء
purchase
ابتیاع
purchase
خرید خریداری کردن
purchase
درامدسالیانه زمین
purchase
خرید
purchase
خریدن
purchase
خریداری کردن
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
collaborative purchase
خریدتعاونی
conditions of purchase
شرایط خرید
counter purchase
خرید متقابل
counter purchase
تهاتر
hire purchase
خرید اقساطی
advance purchase
خرید سلف
to make a purchase
خرید کردن
two fold purchase
تاکل دو قرقرهای دو شیاره
To purchase on approval .
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
purchase price
راس المال
cost purchase
راس المال
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
hire purchase
اجاره به شرط تملیک
purchase tax
مالیات بر معاملات
purchase journal
دفترخرید روزانه
counter purchase
داد وستد متقابل
credit purchase
خرید نسیه
purchase order
دستور خرید
purchase element
نیروی منتجه
purchase money
قیمت جنس
purchase money
در CL ثمن
purchase ledger
دفتر کل خریدها
purchase ledger
دفتر بزرگ خرید
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
purchase element
عامل منتجه بار نهائی
purchase description
خصوصیات جنس مورد نیازخرید
purchase by a deed
با سند خریدن
purchase by a deed
قباله کردن
open purchase
خرید از بازار ازاد
open purchase
خرید ازاد
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase
پیشنهاد خرید
purchase order
سفارش خرید
local purchase
خرید از محل
local purchase
خرید محلی
forward purchase
پیش خرید
forward purchase
خرید سلف
purchase requisition
درخواست خرید
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase rate
نرخ خرید
forward purchase
معامله سلف
ratchet purchase
جرثقیل جغجغهای
double purchase pulley
غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد
make a forward purchase
سلف خریدن
lump sum purchase
خرید یکجا
average purchase rate
نرخ متوسط خرید
lump sum purchase
خرید کلی
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
purchase notice agreements
پیمان خرید
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com